Dictiornary-Farsi | بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (6 milliseconds)

English	Persian
scoot	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن


Other Matches

to zip	مثل تیر شهاب رفتن [اصطلاح روزمره]
dashes	بسرعت رفتن
dashed	بسرعت رفتن
flees	بسرعت رفتن
fleeing	بسرعت رفتن
flee	بسرعت رفتن
dash	بسرعت رفتن
race	مسابقه دادن بسرعت رفتن
races	مسابقه دادن بسرعت رفتن
raced	مسابقه دادن بسرعت رفتن
to make approaches	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaping	رهایی جستن خلاصی جستن
escapes	رهایی جستن خلاصی جستن
escaped	رهایی جستن خلاصی جستن
escape	رهایی جستن خلاصی جستن
falling star	شهاب
falling stars	شهاب
fire drake	شهاب
meteor	شهاب
meteors	شهاب
falling stars	تیر شهاب
meteors	تیر شهاب
meteors	شهاب ثاقب
fireball	شهاب روشن
meteor	تیر شهاب
meteor	شهاب ثاقب
shooting star	شهاب ثاقب
shooting stars	شهاب ثاقب
meteorites	شهاب سنگ
falling star	تیر شهاب
aerolite	شهاب سماوی
meteoroid	تیر شهاب
the trail of a meteor	دنباله شهاب
meteorite	شهاب سنگ
fireballs	شهاب روشن
aerolite	شهاب ثاقب شخانه
meteoric shower	رگبار تیر شهاب
meteor shower	رگبار تیر شهاب
meteors	تیر شهاب سنگ اسمانی
meteoroid	شهاب ثاقب احجار سماوی
meteor	تیر شهاب سنگ اسمانی
meteoritics	مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
asteroid	سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroids	سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
snacks	بسرعت
full tilt	بسرعت
snack	بسرعت
rapidily	بسرعت
quickly	بسرعت
likea	بسرعت
hardest	بسرعت
fleetly	بسرعت
rapidly	بسرعت
harder	بسرعت
hard	بسرعت
overleap	جستن از
jumps	جستن
jumped	جستن
jump	جستن
spring	جستن
springs	جستن
outjockey	جستن بر
bounce	پس جستن
bounced	پس جستن
bounces	پس جستن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
skyrocketed	بسرعت بالابردن
skyrocket	بسرعت بالابردن
fleet	بسرعت گذشتن
fleets	بسرعت گذشتن
skyrockets	بسرعت بالابردن
mushroomed	بسرعت رویاندن
skyrocketing	بسرعت بالابردن
mushroom	بسرعت رویاندن
scuttle	بسرعت دویدن
snipping	بسرعت قاپیدن
scuttles	بسرعت دویدن
scuttling	بسرعت دویدن
snipped	بسرعت قاپیدن
snip	بسرعت قاپیدن
sweep	بسرعت گذشتن از
mushrooms	بسرعت رویاندن
mushrooming	بسرعت رویاندن
at a great rat	بسرعت زیاد
scuttled	بسرعت دویدن
whish	بسرعت گذشته
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
to carry sword	شمشیر جستن
shoot-outs	بالا جستن
denied	تبری جستن
shoot out	بالا جستن
assist	شرکت جستن
assisted	شرکت جستن
assisting	شرکت جستن
to be off the hook <idiom>	از خطر جستن
to make a pounce	ناگهان جستن
denying	تبری جستن
shoot-out	بالا جستن
to find fault with	عیب جستن
to find f.with	عیب جستن از
deny	تبری جستن
denies	تبری جستن
to come out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to be out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to be over the hump [American] <idiom>	از خطر جستن
to be over the worst <idiom>	از خطر جستن
antecede	برتری جستن
assists	شرکت جستن
excel	تفوق جستن بر
excels	تفوق جستن بر
outbalance	پیشی جستن
outrun	پیشی جستن بر
outruns	پیشی جستن بر
excelling	تفوق جستن بر
excelled	تفوق جستن بر
out act	پیشی جستن از
get the start of	سبقت جستن بر
outrunning	پیشی جستن بر
outguess	سبقت جستن
overridden	برتری جستن بر
override	برتری جستن بر
overtop	برتی جستن بر
overtop	برتری جستن از
overrode	برتری جستن بر
to seek refuge	پناه جستن
forestall	پیش جستن بر
outvie	برتری جستن از
forestalled	پیش جستن بر
forestalls	پیش جستن بر
overrides	برتری جستن بر
to seek shelter	پناه جستن
hips	جستن پریدن
renouncing	تبری جستن از
purgation	برائت جستن
to gain a ccess	تقرب جستن
shoot forth	بالا جستن
hip	جستن پریدن
to gain the upper hand	تفوق جستن
to get the better of	پیشی جستن بر
to get the upper hand	پیشی جستن
to give the go by to	پیشی جستن بر
to keep one's distance	دوری جستن
renounces	تبری جستن از
best	برتری جستن
renounce	تبری جستن از
leaps	جستن دویدن
renounced	تبری جستن از
transcends	سبقت جستن
transcending	سبقت جستن
leaped	جستن دویدن
transcended	سبقت جستن
transcend	سبقت جستن
leap	جستن دویدن
coursed	بسرعت حرکت دادن
course	بسرعت حرکت دادن
swoop	بسرعت پایین امدن
swoops	بسرعت پایین امدن
swooping	بسرعت پایین امدن
dash	بسرعت انجام دادن
swooped	بسرعت پایین امدن
dashed	بسرعت انجام دادن
courses	بسرعت حرکت دادن
mushroom	بسرعت ایجاد کردن
streaking	بسرعت حرکت کردن
full drive	بسرعت هرچه تمامتر
streaks	بسرعت حرکت کردن
scurrying	بسرعت حرکت دادن
hand over fist	بسرعت وبمقدار زیاد
streak	بسرعت حرکت کردن
dart	بسرعت حرکت کردن
vamoose	بسرعت عازم شدن
darted	بسرعت حرکت کردن
scurry	بسرعت حرکت دادن
scurries	بسرعت حرکت دادن
scurried	بسرعت حرکت دادن
darting	بسرعت حرکت کردن
quick freeze	بسرعت سرد کردن
post haste	بسرعت شتاب فراوان
whomp up	بسرعت تهیه کردن
snowball	بسرعت زیاد شدن
snowballed	بسرعت زیاد شدن
snowballs	بسرعت زیاد شدن
dashes	بسرعت انجام دادن
mushrooms	بسرعت ایجاد کردن
mushrooming	بسرعت ایجاد کردن
light out	بسرعت ترک کردن
mushroomed	بسرعت ایجاد کردن
streaked	بسرعت حرکت کردن
scrams	بسرعت دور شدن
scram	بسرعت دور شدن
jink	بسرعت حرکت کردن
jink	بسرعت چرخ زدن
snowballing	بسرعت زیاد شدن
sonic	وابسته بسرعت صوت
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
to escape with life and limb	سختی رهایی جستن
out maneuver	تفوق جستن در مانور
wager of law	تبری جستن با سوگند
find	جستن تشخیص دادن
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر