Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (2 milliseconds)
English
Persian
aslant
بسوی سراشیب اریبی
Other Matches
skew
اریبی
bias
اریبی
declinate
اریبی
diagonally
اریبی
canted
اریبی
skewing
اریبی
skews
اریبی
virgule
اریبی
biases
اریبی
sloping
سراشیب
slant
سراشیب
shelvy
سراشیب
sacrp
سراشیب
slanted
سراشیب
cliffy
سراشیب
steepest
سراشیب
steep
سراشیب
sidling
سراشیب
sideling
سراشیب
slants
سراشیب
ramps
پلهء سراشیب
ramp
پلهء سراشیب
bluff
چاخان سراشیب
steep
سرازیری سراشیب
cuesta
دشت سراشیب
bluffing
چاخان سراشیب
stickle
سراشیب اشفتگی
scarp
سراشیب کردن
steepest
سرازیری سراشیب
bluffed
چاخان سراشیب
escarp
سراشیب کردن
bluffs
چاخان سراشیب
shelf
سراشیب عمق دریا
steeply
بطور سراشیب یا سرازیر
bank angle
زاویه سراشیب مسیر
ramps
سکوب سراشیب سرازیر
shelf
سراشیب ساحل دریا
slope
زمین سراشیب شیب
ramp
سکوب سراشیب سرازیر
slopes
زمین سراشیب شیب
sloped
زمین سراشیب شیب
hip roof
پشت بام سراشیب
bank angle
سراشیب مسیر هواپیما
sloped
سراشیب کردن سرازیر شدن
slopes
سراشیب کردن سرازیر شدن
slope
سراشیب کردن سرازیر شدن
toward
بسوی
into
بسوی
towards
بسوی
at
بسوی
to
بسوی
off
بسوی
against
بسوی
rack railway
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
selenotropic
بسوی ماه
seaward
بسوی دریا
off
عازم بسوی
east
بسوی خاوررفتن
skyward
بسوی اسمان
inpouring
بسوی درون
aport
بسوی بندر
over
بسوی دیگر
onward
بسوی جلو
over-
بسوی دیگر
soiuth ward
بسوی جنوب
landward
بسوی خشکی
landward
بسوی زمین
earthward
بسوی زمین
to put a bout
بسوی دیگرگرداندن
spaceward
بسوی فضا
eastbound
بسوی شرق
easterly
بسوی شرق
south wards
بسوی جنوب
goal kick
شوت بسوی دروازه
infalling
ریزش بسوی درون
wester
بسوی باختر رفتن
introrsal
رو کننده بسوی درون
sentimentalism
گرایش بسوی احساسات
introversion
برگشت بسوی درون
make for
پیش رفتن بسوی
introrse
رو کننده بسوی درون
southwestward
بسوی جنوب غربی
uptrend
تمایل بسوی بالا
southwestwards
بسوی جنوب غربی
sentimentality
گرایش بسوی احساسات
northwards
بسوی شمال شمالا
earthbound
متوجه بسوی زمین
propulsion
فشار بسوی جلو
northward
بسوی شمال شمالا
base running
دویدن بسوی پایگاه
shootings
شوت بسوی دروازه
shooting
شوت بسوی دروازه
orientating
توجه بسوی خاور
orientates
توجه بسوی خاور
orientate
توجه بسوی خاور
introverts
بسوی درون کشیدن
drive to maturity
حرکت بسوی بلوغ
introvert
بسوی درون کشیدن
gables
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
gable
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
continuation
حرکت مداوم بسوی سبد
upsurge
بسوی بالا موج زدن
westward
بسوی باختر بطرف مغرب
She is the center of attraction .
آن زن همه را بسوی خودش می کشد
westwards
بسوی باختر بطرف مغرب
indraft
ریزش چیزی بسوی درون
indraght
ریزش چیزی بسوی درون
adductive
استشهادی بسوی محور کشنده
south
بسوی جنوب نیم روز
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
We made a long step toward success.
قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
the odds are in our favour
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
postward
بسوی محل شروع اسب دوانی
sniping
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
To go cap in hand to someone.
دست گدایی بسوی کسی دراز کردن
sniped
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
transhumant
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
send down
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
snipes
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
delayed steal
دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
drive to maturity
جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
advance
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
drive
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
steepen
سراشیب کردن دم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com