Dictiornary-Farsi | بسیار زیاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (12 milliseconds)

English	Persian
manifold	بسیار زیاد


Search result with all words

crowding out effect	اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
hyperalgesis	حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
multimult	پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
salami technique	سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
u.h.f.	بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency	بسامد بسیار بسیار زیاد
v.h.f.	بسامد بسیار زیاد
biblical proportions	به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
Other Matches

vlsi	مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity	حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
state-of-the-art	بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
numerous	بسیار
all-	بسیار
all	بسیار
very little	بسیار کم
detestable	بسیار بد
multiplicity	بسیار
immortally	بسیار
much	بسیار
multifarious	بسیار
lot	بسیار
mickle or muckle	بسیار
unco	بسیار
many	بسیار
abundant	بسیار
so mush	بسیار
far and away	بسیار
ever so	بسیار
beastby	بسیار
by far	بسیار
sadly	بسیار بد
an abundance of	بسیار
galore	بسیار
far	بسیار
thousand and one	بسیار
rotten <adj.>	بسیار بد
lousy <adj.>	بسیار بد
terrible <adj.>	بسیار بد
sorely	بسیار
awful <adj.>	بسیار بد
powerfully	بسیار
parlous	بسیار
desperate	بسیار بد
precious	بسیار
sopping	بسیار
longeval	بسیار زی
very	بسیار
plenty	بسیار
no end of	بسیار
oftentimes	بسیار
not a lettle	بسیار
muckle	بسیار
seldom	بسیار کم
mickle	بسیار
overly	بسیار
lashongs	بسیار
clinking	بسیار
awfully	بسیار
out and a way	بسیار
multiped	بسیار پا
addition polymer	بسیار افزایشی
supersubtlety	زرنگی بسیار
the d. is in him	بسیار شروراست
multi-millionaire	بسیار ثروتمند
multi-millionaire	بسیار پولدار
regiments	گروه بسیار
superbly	بسیار خوب
superb	بسیار خوب
multi-millionaires	بسیار ثروتمند
thank you very much	بسیار ممنونم
regiment	گروه بسیار
amazedly	باشگفت بسیار
ambrosial	بسیار مطبوع
overly	بسیار گرانه
multi-millionaires	بسیار پولدار
wedded	بسیار علاقمند
superheat	بسیار گرم
superfine	بسیار فریف
polygons	بسیار پهلو
polygon	بسیار پهلو
extras	بسیار خیلی
addition resin	بسیار افزایشی
extra-	بسیار خیلی
extra	بسیار خیلی
corking	بسیار عالی
gelid	بسیار سرد
elongated	بسیار بلندولاغر
at a great rat	بسیار تند
at a premium	بسیار مطلوب
at full lick	بسیار تند
at railway speed	بسیار تند
tinier	بسیار کوچک
cloying	بسیار احساساتی
supereminent	بسیار بلند
clued-up	بسیار مطلع
bulimy	حرص بسیار
daylights	بسیار ترسناک
all right <idiom>	بسیار خوب
low-rise	نه بسیار بلند
monstrosities	شرارت بسیار
tiny	بسیار کوچک
tiniest	بسیار کوچک
primal	بسیار قدیمی
heartbreak	اندوه بسیار
primordial	بسیار کهن
dammit	فحش بسیار
damn	فحش بسیار
lots	بسیار فراوان
priceless	بسیار گران
priceless	بسیار پر قیمت
all-powerful	بسیار نیرومند
ad nauseam	بسیار زننده
ravenous	بسیار گرسنه
thoroughgoing	بسیار دقیق
nymphs	زن بسیار زیبا
monstrosity	شرارت بسیار
colossal	بسیار بزرگ
nymph	زن بسیار زیبا
v.l.f.	بسامد بسیار کم
prodigy	بسیار زیرک
excessive	بسیار یا بزرگ
prodigies	بسیار زیرک
main	بسیار مهم
ultramodern	بسیار تازه
terrible	بسیار بد سهمناک
devilish	بسیار بد اهریمنی
abyss	بسیار عمیق
abysses	بسیار عمیق
wary	بسیار محتاط
whackings	بسیار عظیم
abysm	بسیار عمیق
whacking	بسیار عظیم
polygraphs	بسیار نویس
polygraph	بسیار نویس
multitudes	گروه بسیار
multitude	گروه بسیار
crucially	بسیار سخت
death trap	بسیار خطرناک
chasm	فرق بسیار
squeaky clean	بسیار تمیز
chasms	فرق بسیار
death traps	بسیار خطرناک
stunning	بسیار خوب
high-pitched	بسیار شیبدار
herculean	بسیار دشوار
crucial	بسیار سخت
overweening	بسیار مغرور
desperate	بسیار سخت
multitudinously	با گروه بسیار
polyphonic	بسیار صدا
polyphagous	بسیار غذا
oft	بسیار رخ دهنده
polyhistor	دانش بسیار
polyhistor	بسیار دانی
much was said	بسیار چیزهاگفته شد
ogygian	بسیار کهنه
much rain	باران بسیار
much pleased	بسیار خوشتود
polygram	شکل بسیار خط
polygonal	بسیار پهلو
high strung	بسیار حساس
polyphonous	بسیار صدا
precisionist	بسیار دقیق
precipitancy	تعجیل بسیار
precipitance	تعجیل بسیار
multisonous	بسیار صدا
polystome	جانور بسیار
multisonant	بسیار صدا
multiform	بسیار شکل
polystomatous	جانور بسیار
multidentate	بسیار دندان
multangular	بسیار گوشه
polysemous	بسیار معنی
polysemia	بسیار معنایی
polygonal	بسیار گوشه
polychromic	بسیار رنگ
point device	بسیار درست
pleophagous	بسیار خوار
overripe	بسیار رسیده
prime	بسیار مهم
brilliant	بسیار درخشان
primed	بسیار مهم
pianissimo	بسیار اهسته
infernality	زشتی بسیار
perfervid	بسیار باحرارت
peracute	بسیار سخت
primes	بسیار مهم
overrefinement	تصفیه بسیار
many books	کتابهای بسیار
polychromatic	بسیار رنگ
meticulosity	دقت بسیار
too expensive <adj.>	بسیار گران
finest	بسیار اماده
fined	بسیار اماده
pointdovice	بسیار درست
fine	بسیار اماده
overpriced <adj.>	بسیار گران