Dictiornary-Farsi | بسیار علاقمند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
wedded	بسیار علاقمند


Other Matches

vlsi	مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity	حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-	کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
fonder	علاقمند
fond	علاقمند
fondest	علاقمند
devoted	علاقمند
beseeching	علاقمند-ازرویاشتیاقوآرزو
kleptomaniac	علاقمند به دزدی
kleptomaniacs	علاقمند به دزدی
responsive	علاقمند ومتوجه
enamoured	علاقمند و عاشقبهچیزی
long haired	علاقمند به چیزی
amative	علاقمند بامورجنسی
longhair	علاقمند به چیزی
interest	علاقمند کردن
philoprogenitive	علاقمند به اولاد
interests	علاقمند کردن
hydrophile	اب دوست علاقمند به اب
sweet tooth	علاقمند به شیرینی
zoophilic	علاقمند به جانور
zoophilous	علاقمند به جانور
attached	دلبسته علاقمند
fashionmonger	علاقمند به مد وسلیقه
hydrophilic	اب دوست علاقمند به اب
thermotropic	علاقمند به گرما دماگرای
air minded	علاقمند به فضانوردی وهوانوردی
They grew attached ( attracted) to each other.	به همدیگر علاقمند شدند
gastronome	علاقمند بغذای خوب
spelunker	علاقمند به اکتشاف غار
discophile	علاقمند به صفحات گرامافون
heterosexuals	علاقمند به جنس مخالف
bonvivant	علاقمند بزندگی خوب
heterosexual	علاقمند به جنس مخالف
u.h.f.	بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency	بسامد بسیار بسیار زیاد
jaeger	علاقمند به شکار مرد شکارچی
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
audiophile	شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
sig	علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
irrigationist	کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
national educational computing conferenc	جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
computer nik	استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
state-of-the-art	بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
special interest group	که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
homebody	ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
no end of	بسیار
so mush	بسیار
out and a way	بسیار
immortally	بسیار
multiped	بسیار پا
many	بسیار
oftentimes	بسیار
plenty	بسیار
galore	بسیار
very	بسیار
detestable	بسیار بد
abundant	بسیار
mickle	بسیار
much	بسیار
lashongs	بسیار
multiplicity	بسیار
numerous	بسیار
sorely	بسیار
powerfully	بسیار
parlous	بسیار
awfully	بسیار
mickle or muckle	بسیار
muckle	بسیار
not a lettle	بسیار
sopping	بسیار
multifarious	بسیار
beastby	بسیار
an abundance of	بسیار
longeval	بسیار زی
lot	بسیار
awful <adj.>	بسیار بد
seldom	بسیار کم
by far	بسیار
rotten <adj.>	بسیار بد
lousy <adj.>	بسیار بد
clinking	بسیار
terrible <adj.>	بسیار بد
far	بسیار
unco	بسیار
precious	بسیار
far and away	بسیار
very little	بسیار کم
all-	بسیار
ever so	بسیار
thousand and one	بسیار
desperate	بسیار بد
all	بسیار
overly	بسیار
sadly	بسیار بد
corking	بسیار عالی
heavy poll	ارا بسیار
much was said	بسیار چیزهاگفته شد
multangular	بسیار گوشه
hunky dory	بسیار خوب
multisonant	بسیار صدا
much rain	باران بسیار
high strung	بسیار حساس
bulimy	حرص بسیار
multidentate	بسیار دندان
multiform	بسیار شکل
gelid	بسیار سرد
hairline rule	خط بسیار نازک
much pleased	بسیار خوشتود
polystome	جانور بسیار
delightsome	بسیار دلپسند
deep read	بسیار خوانده
infernality	زشتی بسیار
inappreciable	نامحسوس بسیار کم
dirt cheap	بسیار ارزان
d. stupid	بسیار کودن
heart break	اندوه بسیار
many books	کتابهای بسیار
many persons	مردمان بسیار
meticulosity	دقت بسیار
dozens of girls	ذختران بسیار
deluxe	بسیار زیبا
e. use ful	بسیار سودمند
dateless	بسیار قدیم
diaphoresis	خوی بسیار
overly	بسیار گرانه
multi-millionaires	بسیار ثروتمند
multi-millionaires	بسیار پولدار
multi-millionaire	بسیار ثروتمند
multi-millionaire	بسیار پولدار
low-rise	نه بسیار بلند
high-pitched	بسیار شیبدار
death traps	بسیار خطرناک
death trap	بسیار خطرناک
all-powerful	بسیار نیرومند
ad nauseam	بسیار زننده
v.l.f.	بسامد بسیار کم
ultramodern	بسیار تازه
the d. is in him	بسیار شروراست
thank you very much	بسیار ممنونم
supersubtlety	زرنگی بسیار
superheat	بسیار گرم
squeaky clean	بسیار تمیز
cloying	بسیار احساساتی
too expensive <adj.>	بسیار گران
overpriced <adj.>	بسیار گران
be unable to say boo to a goose	بسیار ترسو
well-to-do <idiom>	بسیار ثروتمند
all right <idiom>	بسیار خوب
elongated	بسیار بلندولاغر
daylights	بسیار ترسناک
clued-up	بسیار مطلع
superfine	بسیار فریف
supereminent	بسیار بلند
polychromic	بسیار رنگ
polychromatic	بسیار رنگ
pointdovice	بسیار درست
point device	بسیار درست
pleophagous	بسیار خوار
pianissimo	بسیار اهسته
perfervid	بسیار باحرارت
peracute	بسیار سخت
peracute	بسیار حاد
overripe	بسیار رسیده
overrefinement	تصفیه بسیار
oliguresis	پیشاب بسیار کم
ogygian	بسیار کهنه
of great importance	بسیار مهم
multocular	بسیار چشم
multivincular	بسیار پیوند
multitudinously	با گروه بسیار
polygonal	بسیار گوشه
polygonal	بسیار پهلو
sizzler	بسیار گرم
punctuality	دقت بسیار
primordiality	قدمت بسیار
prepotent	بسیار توانا
prepotency	نفوذ بسیار
precisionist	بسیار دقیق
precipitancy	تعجیل بسیار
precipitance	تعجیل بسیار
polystomatous	جانور بسیار
polysemous	بسیار معنی
polysemia	بسیار معنایی
polyphonous	بسیار صدا
polyphonic	بسیار صدا
polyphagous	بسیار غذا
polyhistor	دانش بسیار
polyhistor	بسیار دانی
polygram	شکل بسیار خط
multisonous	بسیار صدا
crucially	بسیار سخت
chasms	فرق بسیار
chasm	فرق بسیار
snazziest	بسیار جالب
devilish	بسیار بد اهریمنی
extra	بسیار خیلی
nymph	زن بسیار زیبا
damn	فحش بسیار

wedded

بسیار علاقمند