Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
English
Persian
skewer
بسیخ کباب زدن
skewered
بسیخ کباب زدن
skewering
بسیخ کباب زدن
skewers
بسیخ کباب زدن
Other Matches
skewer
بسیخ زدن
skewered
بسیخ زدن
trussing
بسیخ کشیدن
skewering
بسیخ زدن
truss
بسیخ کشیدن
skewers
بسیخ زدن
trusses
بسیخ کشیدن
trussed
بسیخ کشیدن
spit
دشنه بسیخ کشیدن
spits
دشنه بسیخ کشیدن
barbecues
کباب
kebab
کباب
kabob
کباب
shashlik
کباب
droppings
کباب
shaslik
کباب
kebabs
کباب
barbecue
کباب
broached
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaching
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaches
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broach
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
spit
سیخ کباب
grills
گوشت کباب کن
grilling
گوشت کباب کن
grill
گوشت کباب کن
Pity melted my heart .
دلم کباب شد
spits
سیخ کباب
barbecue
کباب کردن
broil
[American]
کباب کردن
cook out
[American]
کباب کردن
irish stew
طاس کباب
carbonado
کباب کردن
grill
کباب کردن
stews
تاس کباب
stewing
تاس کباب
skewered
سیخ کباب
skewering
سیخ کباب
grids
کباب کردن
broil
کباب کردن
skewers
سیخ کباب
skewer
سیخ کباب
roast
کباب کردن
roasted
کباب کردن
broils
کباب کردن
roasts
کباب کردن
broiling
کباب کردن
stew
تاس کباب
broiled
کباب کردن
stewed
تاس کباب
grid
کباب کردن
roasting jack
سیخ کباب گردنده
To torment ( girll ) someone .
کسی را کباب کردن
skewered
هر چیزی شبیه سیخ کباب
He intended to do good but was put to torture .
<proverb>
آمد ثواب کند کباب شد .
stewpan
قابلمه تاس کباب پزی
barbecued
کباب شده روی منقل
skewers
هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewering
هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewer
هر چیزی شبیه سیخ کباب
carbonado
قطعه گوشت کباب کرده
sizzle
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzling
صدای سوختن کباب روی اتش
barbecued chicken
مرغ کباب شده روی منقل
skewered
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
skewering
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
sizzled
صدای سوختن کباب روی اتش
skewers
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
rotisserie
چرخ دوارجهت کباب کردن مرغ
skewer
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
spitchc
کباب مار ماهی قاش کرده
grills
روی سیخ یا انبر کباب کردن
grilling
روی سیخ یا انبر کباب کردن
grill
روی سیخ یا انبر کباب کردن
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
turnspit
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
You are roasting yourself in front of the fire .
خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
The fire is fit to roast the meat.
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
barbecue
بریان کردن کباب کردن
barbecues
بریان کردن کباب کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com