Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English
Persian
extensive
بسیط کشیده
Other Matches
drawls
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
incomposite
بسیط
comprehensive
بسیط
simple
بسیط
simpler
بسیط
simplest
بسیط
elements
جسم بسیط
largest
سترگ بسیط
larger
سترگ بسیط
large
سترگ بسیط
element
جسم بسیط
morpheme
بسیط کلمه واژک
sulphuret
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
non metal
جسم بسیط غیر فلزی
muriate
ترکیب کلورید با جسم بسیط دیگر
monad
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
quaternary
چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
octad
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
monadism
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
tenses
کشیده
tensest
کشیده
tensing
کشیده
deep drawn
از ته دل کشیده
oblongated
کشیده
tenser
کشیده
tensed
کشیده
tense
کشیده
drawn
کشیده
drawlingly
کشیده
leptokurtic
کشیده
indrawn
تو کشیده
leptosome
کشیده تن
ectomorph
کشیده تن
longer
کشیده
longs
کشیده
long-
کشیده
longed
کشیده
threaded
نخ کشیده
long
کشیده
oblonated
کشیده
drew
کشیده شد
posttensioning
پس کشیده
longest
کشیده
deprived
محرومیت کشیده
dragged
کشیده شدن
drags
کشیده شدن
flare
زبانه کشیده
elongates
کشیده کردن
intractile
کشیده نشدنی
linear
باریک کشیده
in tow
<idiom>
کشیده شده
drag
کشیده شدن
drawable
کشیده شدنی
deer neck
گردن کشیده
deep fetched
از ته دل کشیده شده
couchant
دراز کشیده
ectomorphic type
سنخ کشیده تن
ectomorphy
کشیده تنی
flat fire
تیر کشیده
at full length
دراز کشیده
flat trajectory
خط سیر کشیده
indrawn
بداخل کشیده
chock-a-block
بالا کشیده
tractile
کشیده شدنی
flares
زبانه کشیده
pinxit
کشیده است
low angle fire
تیر کشیده
touse
کشیده شدن
threaded
بند کشیده
tensive
کشیده شدنی
prolate
کشیده شده
sap
شیره کشیده از
sapped
شیره کشیده از
chock-a-block
کاملا کشیده
leptomorph
کشیده ریخت
vellum paper
کاغذمهره کشیده
long robe
صورت کشیده
low angle
مسیر کشیده
elongating
کشیده کردن
elongate
کشیده کردن
saps
شیره کشیده از
extendible
کشیده شدنی امتدادپذیر
underdraw
کشیده نشدن زه تا اخر
satined paper
گاغذ مهره کشیده
pulled muscle
عضله کشیده شده
drawn on
کشیده شدن عهده
lanternjaws
صورت لاغر و کشیده
draws
کشیده شدن عهده
oblongs
دوک مانند کشیده
draw
کشیده شدن عهده
chants
اهنگ ساده و کشیده
chanting
اهنگ ساده و کشیده
chanted
اهنگ ساده و کشیده
chant
اهنگ ساده و کشیده
taut
محکم کشیدن کشیده
pencilled
با مداد کشیده شده
oblong
دوک مانند کشیده
hell bent
به بیراهه کشیده شده
deep fetched
از ته سینه کشیده شده
hell-bent
به بیراهه کشیده شده
if you please
بیزحمت زحمت کشیده
opens
وضع زه هنگام کشیده شدن
conducted
اداره کردن کشیده شدن
open
وضع زه هنگام کشیده شدن
conducts
اداره کردن کشیده شدن
conducting
اداره کردن کشیده شدن
hard drawn copper wire
سیم مسی کشیده شده
conduct
اداره کردن کشیده شدن
wired
سیم کشیده مفتول دار
prone float
روی شکم با دستهای کشیده
He has suffered a great deal at the hands of his wife .
از دست زنش خیلی کشیده
opened
وضع زه هنگام کشیده شدن
come home
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
wirespun
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
flat trajectory
سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
to be at full stretch
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
drags
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
She has long and shapely legs .
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
dragged
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
in perspective
کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
capriole
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
he is at the end of his tether
چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
jinriki
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
stillage
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
phantom section
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinrikisha
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
extending
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extends
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
autoscore
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
karadja medallion
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic
نوشته شده کشیده شده
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
source
در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com