Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
decorticate
بصورت الیاف در اوردن از
Other Matches
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
acrylic fibers
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
romances
بصورت تخیلی در اوردن
miniaturizing
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturizes
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturize
بصورت مینیاتوردر اوردن
synopsize
بصورت اجمال در اوردن
romance
بصورت تخیلی در اوردن
miniaturises
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturised
بصورت مینیاتوردر اوردن
substantivize
بصورت اسم در اوردن
miniaturising
بصورت مینیاتوردر اوردن
theatricalize
بصورت تاتر در اوردن
ingot
بصورت شمش در اوردن
polarised
بصورت متضاد در اوردن
polarises
بصورت متضاد در اوردن
polarising
بصورت متضاد در اوردن
polarize
بصورت متضاد در اوردن
polarizes
بصورت متضاد در اوردن
polarizing
بصورت متضاد در اوردن
article
بصورت مواد در اوردن
articles
بصورت مواد در اوردن
trash
بصورت اشغال در اوردن
trashed
بصورت اشغال در اوردن
trashes
بصورت اشغال در اوردن
trashing
بصورت اشغال در اوردن
wisps
بصورت حلقه در اوردن
wisp
بصورت حلقه در اوردن
monetize
بصورت پول در اوردن
mythologize
بصورت افسانه در اوردن
intellectualize
بصورت فکری در اوردن
echelons
بصورت پلکان در اوردن
echelon
بصورت پلکان در اوردن
ensphere
بصورت کروی در اوردن
dramatization
بصورت نمایش در اوردن
story
بصورت داستان در اوردن
relativize
بصورت نسبی در اوردن
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
randomize
بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
methylate
بصورت الکل چوب در اوردن
anodize
بصورت قطب مثبت در اوردن
robotize
بصورت خود کار در اوردن
racemize
بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
update
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
inscroll
ثبت کردن بصورت طومار در اوردن
updated
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
laicize
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
updates
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
plasticize
بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
micronize
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
gross
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealize
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grossed
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealizing
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
objectify
بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
idealizes
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
synthetic fibers
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
islamize
بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
cryptograph
به رمز نوشتن بصورت رمز در اوردن
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
to press against any thing
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
fibers
الیاف
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
man-made fiber
الیاف شیمیایی
raffia
الیاف رافیا
vegetable fiber
الیاف گیاهی
fibrillation
تشکیل الیاف
undyed
<adj.>
الیاف خام
fiber optics
الیاف نوری
vulcanized fiber
الیاف وولکانیده
glass fibers
الیاف شیشه
acetate fibers
الیاف استاتی
to unravel woven
[knitted]
fabric
از هم جداکردن
[الیاف]
man-made fiber
الیاف مصنوعی
ravel
از هم جداکردن الیاف
ramie
الیاف گیاه
grasps
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped
بچنگ اوردن گیر اوردن
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
shrinkage
جمع شدن الیاف
manila rope
الیاف یا طناب مانیلا
hydrophobic
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
bleaching
رنگ زدایی الیاف
crepe paper
کاغذ الیاف درشت
orientation of fibers
نظم و یکنواختی الیاف در نخ
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
cotton-carder
جدا کننده الیاف
viscose rayon
الیاف سلولزی مصنوعی
Manila
از الیاف گیاهی نساجی
coir
الیاف سخت وزبر
stripping of dye
رنگبری کردن از الیاف
piassava
الیاف نخل پیاساوا
tow
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tows
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
density
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
polyester
الیاف یاپارچه پولی استر
spun glass
شیشه مذاب الیاف مانند
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
plucker
ماشین الیاف بازکن پشم
fascicle
دسته یامجموعه کوچک الیاف
fascicule
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
acetate rayon process
فرایند تهیه الیاف استاتی
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
fasciculus
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
flaxy filaments
رشته هایا الیاف کتان
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
oakum
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
oakum
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
protein fiber
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
close grained
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
ingrain
نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
henequen
الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
blade
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
dacron
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
tip fading
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
close grain
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
yacht rope
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
flock
[الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
carding brush
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
patina
[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
unidirectional composite
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
single yarn
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
S-twist
[S-spun]
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
ferrous sulfate
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
denier
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
staple
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
hank
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
moult
[پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
braid shield
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
mohair
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
bungee
ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
hair
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
in human shape
بصورت یا
as
<conj.>
<prep.>
بصورت
flax
درخت کتان الیاف کتان
ply yarn
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
orderly
<adv.>
بصورت مرتب
periodically
بصورت دورهای
in outward show
بصورت فاهر
tidily
<adv.>
بصورت مرتب
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
neatly
<adv.>
بصورت مرتب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com