Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
flocculate
بصورت رشتههای انبوه و کرکداردراوردن
Other Matches
rice
بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
branches of production
رشتههای تولید
pyramidal tracts
رشتههای هرمی
throwing events
رشتههای پرتابی
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
fibrillation
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
abiston
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
asbestos
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
fibre optics
وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
grid
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
grids
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
cable suspension bridge
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
marlinespike
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hemstitch
رشتههای نخ رابطورموازی قرار دادن ورشتههای عمودی را ازلای انهاگذراندن
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
string
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
byte
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
bytes
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
universal
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
USART
قطعهای که توسط CPU هدایت میشود تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط داده موازی کار کند
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
local
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
locals
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
thick
انبوه
clumped
انبوه
clump
انبوه
collective
انبوه
clumping
انبوه
clumps
انبوه
multitudinous
انبوه
heap
انبوه
heaping
انبوه
lot
انبوه
heaps
انبوه
riffraff
انبوه
thickest
انبوه
thicker
انبوه
ranks
انبوه
ranked
انبوه
rank
انبوه
overgrown
انبوه
mass
انبوه
tump
انبوه
masses
انبوه
thickset
انبوه
vasty
انبوه
tufty
انبوه
massing
انبوه
cluster
انبوه
bushiest
انبوه
grossed
انبوه
agminated
انبوه
gross
انبوه
dense
انبوه
clumpy
انبوه
denser
انبوه
agminate
انبوه
aggregation
انبوه
bushy
انبوه
bushier
انبوه
densest
انبوه
luxuriant
انبوه
multitudes
انبوه
multitude
انبوه
grossing
انبوه
floccose
انبوه
grossest
انبوه
grosser
انبوه
grosses
انبوه
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
luxuriant vegetation
گیاهان انبوه
rampant vegetation
گیاهان انبوه
overruns
انبوه شدن
mass data
دادههای انبوه
agglomerate
توده انبوه
mass memory
حافظه انبوه
acervate
انبوه شده
overrunning
انبوه شدن
lot
توده انبوه
overrun
انبوه شدن
high mass consumption
مصرف انبوه
mass
انبوه توده
aggregates
انبوه توده
massing
انبوه توده
aggregate
انبوه سنگدانه
aggregates
انبوه سنگدانه
congest
انبوه شدن
aggregate
انبوه توده
congeries
انبوه کومه
masses
انبوه توده
flocculate
انبوه شدن
heaps
انبوه گروه
voluminous
متراکم انبوه
mass consumption
مصرف انبوه
mass production
تولید انبوه
flag
دم انبوه وپشمالوی سگ
densest
انبوه احمق
clump
انبوه کردن
denser
انبوه احمق
clumped
انبوه کردن
clumping
انبوه کردن
clumps
انبوه کردن
dense
انبوه احمق
heap
انبوه گروه
heaping
انبوه گروه
mass-production
تولید انبوه
massed fire
اتش انبوه
mass unemployment
بیکاری انبوه
mass storage
انبار انبوه
thickets
درختزار انبوه
thicket
درختزار انبوه
flags
دم انبوه وپشمالوی سگ
bikes
انبوه جمعیت
overcrowd
انبوه شدن
shock head
انبوه گیسو
mobbed
انبوه مردم
mobs
انبوه مردم
mobbing
انبوه مردم
mob
انبوه مردم
tussock
دسته انبوه
bike
انبوه جمعیت
tussocks
دسته انبوه
vocal cords
تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
mass formation
ارایش هجومی انبوه
mass storage device
دستگاه انبوه ذخیره
mass production of goods
تولید انبوه کالا
central mass storage
انباره انبوه مرکزی
age of mass consumption
عصر مصرف انبوه
aggregate particles
خردههای انبوه شده
overeun error
خطای انبوه شده
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
removable mass storage
انباره انبوه قابل انتقال
economies of scale
صرفه جوئیهای تولید انبوه
clouding
توده انبوه تیره وگرفته
crowds
بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
crowd
بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
cloud
توده انبوه تیره وگرفته
clouds
توده انبوه تیره وگرفته
profiled
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiles
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
covert
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
shock headed
انبوه گیسو دارای موی فراوان
wooded
پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
profile
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
rain forest
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
profiling
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
off the shelf
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
in human shape
بصورت یا
as
<conj.>
<prep.>
بصورت
tidily
<adv.>
بصورت منظم
by mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
neatly
<adv.>
بصورت منظم
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
duly
<adv.>
بصورت منظم
compendiously
<adv.>
بصورت اجمالی
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت غلط
by accident
<adv.>
بصورت غلط
inadvertently
<adv.>
بصورت غلط
spuriously
<adv.>
بصورت غلط
by a mistake
<adv.>
بصورت غلط
unintentionally
<adv.>
بصورت غلط
by mistake
<adv.>
بصورت غلط
curtly
<adv.>
بصورت اجمالی
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
orderly
<adv.>
بصورت مرتب
particulate
بصورت ذره
phonily
<adv.>
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
بصورت اشتباه
faultily
<adv.>
بصورت اشتباه
falsely
<adv.>
بصورت اشتباه
on consignment
بصورت امانی
simoltaneously
بصورت همزبان
aright
<adv.>
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
بصورت صحیح
duly
<adv.>
بصورت صحیح
rightly
<adv.>
بصورت صحیح
properly
<adv.>
بصورت صحیح
falsely
<adv.>
بصورت غلط
faultily
<adv.>
بصورت غلط
tidily
<adv.>
بصورت مرتب
neatly
<adv.>
بصورت مرتب
duly
<adv.>
بصورت مرتب
wrongly
<adv.>
بصورت اشتباه
orderly
<adv.>
بصورت صحیح
tidily
<adv.>
بصورت صحیح
toothily
بصورت مضرس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com