English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
corporate بصورت شرکت درامده
Search result with all words
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
Other Matches
succubus جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
corporately بصورت شرکت
update به روز درامده
outed از زیرچاپ درامده
updates به روز درامده
out- از زیرچاپ درامده
pin feather پرتازه درامده
updated به روز درامده
out از زیرچاپ درامده
vibrant به تپش درامده
spent از پا درامده کوفته
impassioned به جنبش درامده
wrought به شکل درامده
shaped بشکل درامده
orinasal از دهان و بینی درامده
extatic بوجد درامده وجداور
enteringthe room he silmed باطاق درامده لبخندزد
dislocated جابجاشده ازمفصل درامده
lycanthrope ادمی که بشکل گرگ درامده باشد
out of pocket expenses هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
knight hospitaller کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
turbopump پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
cam ring رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
as <conj.> <prep.> بصورت
in human shape بصورت یا
in outward show بصورت فاهر
integrally بصورت عددصحیح
toothily بصورت مضرس
briefly <adv.> بصورت خلاصه
compendiously <adv.> بصورت خلاصه
curtly <adv.> بصورت خلاصه
briefly <adv.> بصورت کوتاه
compendiously <adv.> بصورت کوتاه
in his own similitude بصورت خودش
in the f. بصورت جسمانی
in a topic form بصورت عنوان
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
carbonation بصورت کربنات
bulk بصورت عمده
on consignment بصورت امانی
periodically بصورت دورهای
manually بصورت دستی
simoltaneously بصورت همزبان
particulate بصورت ذره
Outwardly . on the face of it. بصورت ظاهر
nominally بصورت فاهر
twist تاب نخ [بصورت اس یا زد]
autonomously بصورت خودگردان
curtly <adv.> بصورت کوتاه
falsely <adv.> بصورت غلط
as a result of a mistake <adv.> بصورت اشتباه
properly <adv.> بصورت صحیح
justly <adv.> بصورت صحیح
duly <adv.> بصورت صحیح
correctly <adv.> بصورت صحیح
by a mistake <adv.> بصورت اشتباه
by mistake <adv.> بصورت اشتباه
neatly <adv.> بصورت صحیح
tidily <adv.> بصورت صحیح
by a mistake <adv.> بصورت غلط
rightly <adv.> بصورت صحیح
by accident <adv.> بصورت اشتباه
faultily <adv.> بصورت غلط
incorrectly <adv.> بصورت غلط
phonily <adv.> بصورت غلط
spuriously <adv.> بصورت اشتباه
wrongly <adv.> بصورت اشتباه
phonily <adv.> بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> بصورت اشتباه
wrongly <adv.> بصورت غلط
faultily <adv.> بصورت اشتباه
falsely <adv.> بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> بصورت اشتباه
orderly <adv.> بصورت صحیح
as a result of a mistake <adv.> بصورت غلط
curtly <adv.> بصورت اجمالی
compendiously <adv.> بصورت اجمالی
briefly <adv.> بصورت اجمالی
orderly <adv.> بصورت مرتب
inadvertently <adv.> بصورت غلط
duly <adv.> بصورت منظم
by accident <adv.> بصورت غلط
neatly <adv.> بصورت منظم
tidily <adv.> بصورت منظم
orderly <adv.> بصورت منظم
by mistake <adv.> بصورت غلط
unintentionally <adv.> بصورت غلط
rightfully <adv.> بصورت صحیح
aright <adv.> بصورت صحیح
duly <adv.> بصورت مرتب
neatly <adv.> بصورت مرتب
tidily <adv.> بصورت مرتب
spuriously <adv.> بصورت غلط
consociation شرکت
EIS ول شرکت
association شرکت
participation شرکت
fellowsh شرکت
associations شرکت
house شرکت
businesses شرکت
business شرکت
cahoot شرکت
housed شرکت
houses شرکت
firm شرکت
company شرکت
partnership شرکت
partnerships شرکت
concern شرکت
enterprises شرکت
firmer شرکت
firmest شرکت
firms شرکت
contribution شرکت
incorporation شرکت
companies شرکت
enterprise شرکت
contributions شرکت
hand شرکت
concerns شرکت
corporations شرکت
handing شرکت
corporation شرکت
liquidized بصورت مایع دراوردن
romances بصورت تخیلی در اوردن
miniaturizes بصورت مینیاتوردر اوردن
liquidised بصورت مایع دراوردن
dramatization بصورت نمایش در اوردن
liquidizes بصورت مایع دراوردن
deferred payment پرداخت بصورت یوزانس
miniaturize بصورت مینیاتوردر اوردن
femalize بصورت مونث دراوردن
miniaturising بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturises بصورت مینیاتوردر اوردن
liquidizing بصورت مایع دراوردن
miniaturised بصورت مینیاتوردر اوردن
Americanizes بصورت امریکایی دراوردن
fictionize بصورت داستان دراوردن
liquidize بصورت مایع دراوردن
wisps بصورت حلقه در اوردن
miniaturizing بصورت مینیاتوردر اوردن
imperialize بصورت امپراطوری دراوردن
regimentation بصورت هنگ دراوردن
gasify بصورت گاز دراوردن
Americanized بصورت امریکایی دراوردن
Americanize بصورت امریکایی دراوردن
Americanising بصورت امریکایی دراوردن
formulize بصورت فرمول دراوردن
Americanises بصورت امریکایی دراوردن
formularize بصورت فرمول دراوردن
story بصورت داستان در اوردن
romance بصورت تخیلی در اوردن
orchestrate بصورت ارکست دراوردن
orchestrated بصورت ارکست دراوردن
orchestrates بصورت ارکست دراوردن
orchestrating بصورت ارکست دراوردن
liquidising بصورت مایع دراوردن
liquidises بصورت مایع دراوردن
fictionize بصورت افسانه دراوردن
Americanizing بصورت امریکایی دراوردن
wisp بصورت حلقه در اوردن
Americanised بصورت امریکایی دراوردن
jogs دویدن بصورت یورتمه
polarises بصورت متضاد در اوردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com