English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
Other Matches
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
governmentalize تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
polarizing بصورت متضاد در اوردن
mythologize بصورت افسانه در اوردن
ensphere بصورت کروی در اوردن
trash بصورت اشغال در اوردن
trashed بصورت اشغال در اوردن
trashes بصورت اشغال در اوردن
trashing بصورت اشغال در اوردن
decorticate بصورت الیاف در اوردن از
article بصورت مواد در اوردن
monetize بصورت پول در اوردن
miniaturizing بصورت مینیاتوردر اوردن
ingot بصورت شمش در اوردن
polarised بصورت متضاد در اوردن
polarises بصورت متضاد در اوردن
polarising بصورت متضاد در اوردن
polarize بصورت متضاد در اوردن
intellectualize بصورت فکری در اوردن
polarizes بصورت متضاد در اوردن
echelons بصورت پلکان در اوردن
echelon بصورت پلکان در اوردن
romances بصورت تخیلی در اوردن
articles بصورت مواد در اوردن
dramatization بصورت نمایش در اوردن
substantivize بصورت اسم در اوردن
synopsize بصورت اجمال در اوردن
wisps بصورت حلقه در اوردن
wisp بصورت حلقه در اوردن
story بصورت داستان در اوردن
theatricalize بصورت تاتر در اوردن
miniaturised بصورت مینیاتوردر اوردن
romance بصورت تخیلی در اوردن
relativize بصورت نسبی در اوردن
miniaturizes بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturises بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturize بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturising بصورت مینیاتوردر اوردن
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
racemize بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
randomize بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
anodize بصورت قطب مثبت در اوردن
robotize بصورت خود کار در اوردن
methylate بصورت الکل چوب در اوردن
update بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updated بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
plasticize بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
inscroll ثبت کردن بصورت طومار در اوردن
updates بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
individualize منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
micronize بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
individualises منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
idealizing بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealizes بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealising بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealize بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
empiric غیرعلمی
unscientific غیرعلمی
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
islamize بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
cryptograph به رمز نوشتن بصورت رمز در اوردن
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
to press against any thing بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
spiritualist روحانی
unwordly روحانی
sacred روحانی
anagogic روحانی
spiritualists روحانی
herdsman روحانی
clergymen روحانی
etherean روحانی
heavenly روحانی
unfrocked روحانی
spiritually روحانی
spiritual روحانی
unworldly روحانی
marabou روحانی
clergyman روحانی
marabout روحانی
herdsmen روحانی
ethereal روحانی
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
grasp بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped بچنگ اوردن گیر اوردن
spirilual nutriment غذای روحانی
pastor پیشوای روحانی
pastors پیشوای روحانی
spiritual روحانی معنوی
laywoman زن غیر روحانی
lay غیر روحانی
temporal غیر روحانی
lays غیر روحانی
heavenliness روحانی الوهیت
hierarch رئیس روحانی
hymns سرود روحانی
pastorate پیشوایی روحانی
pater پدر روحانی
spiritualize روحانی کردن
charisma جذبه روحانی
padres پدر روحانی
residentiary روحانی مقیم
perdition مرگ روحانی
spirituality عالم روحانی
padre پدر روحانی
copartnership ردای روحانی
prelacy حکومت روحانی
etherealize روحانی کردن
hymn سرود روحانی
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
secular songs سرودهای غیر روحانی
secularises غیر روحانی کردن
secularised غیر روحانی کردن
pneumatology مبحث موجودات روحانی
spiritualization جنبه روحانی دادن به
spirituous دارای حالت روحانی
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
priests روحانی کشیشی کردن
heavens خدا عالم روحانی
secularising غیر روحانی کردن
secularize غیر روحانی کردن
twice born تولدتازه روحانی یافته
laicism غیر روحانی بودن
secularizing غیر روحانی کردن
inquisitional وابسته به دادگاه روحانی
hiearchic وابسته به سران روحانی
secularizes غیر روحانی کردن
secularized غیر روحانی کردن
heaven خدا عالم روحانی
subdeacon معاون گماشته روحانی
priest روحانی کشیشی کردن
deconsecrate غیر روحانی کردن
rapture وجد روحانی ربایش
raptures شعف وخلسه روحانی
raptures وجد روحانی ربایش
goddaughters دختر خواندهی روحانی
religious تارک دنیا روحانی
goddaughter دختر خواندهی روحانی
apostles عالیترین مرجع روحانی
apostle عالیترین مرجع روحانی
rapture شعف وخلسه روحانی
laymen شخص غیر روحانی
layman شخص غیر روحانی
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
defrock خلع کسوت روحانی کردن
laity مردم غیر روحانی ناشی
disfrock ازکسوت روحانی خارج شدن
minor order صفوف روحانی پایین درجه
spiritual غیر مادی بطور روحانی
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
charism عطیه الهی جذبه روحانی
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
reborn تغییر حالت روحانی یافته
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
hierarchies حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchy حکومت ودرجه بندی سران روحانی
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
impropriate حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
simony خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
procuratrix زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
godchildren طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchild طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
to take orders منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com