Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 82 (5 milliseconds)
English	Persian
revocation of probate	بطلان وصیتنامه
Other Matches
probate	تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
last will and testament	وصیتنامه
last will	وصیتنامه
script	وصیتنامه
revocation of probate	لغو وصیتنامه
willed	وصیت وصیتنامه
wills	وصیت وصیتنامه
codicil	مکمل وصیتنامه
codicils	مکمل وصیتنامه
codicils	ضمیمه وصیتنامه
codicillary	مکمل وصیتنامه
testamentary	مربوط به وصیتنامه
will	وصیت وصیتنامه
codicil	ضمیمه وصیتنامه
military testament	وصیتنامه نظامی
holocausts	وصیتنامه خود نوشت
probate duty	هزینه تصدیق وصیتنامه
proving a will	اثبات صحت وصیتنامه
holocaust	وصیتنامه خود نوشت
consenting	موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consent	موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consented	موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consents	موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
annulment	بطلان
withdrawal	بطلان
annulation	بطلان
notice of determination	بطلان
termination	بطلان
anullment	بطلان
cancelation [American]	بطلان
notice of cancellation	بطلان
letter of dismissal	بطلان
lay-off	بطلان
notice of termination	بطلان
notice to quit	بطلان
quit	بطلان
dismissal	بطلان
quitting	بطلان
revocation	بطلان
recision	بطلان
nullification	بطلان
cancellation	بطلان
strilkeout	بطلان
abrogation	بطلان
nulity	بطلان
irritancy	بطلان
invalidation	بطلان
discomfiting	بطلان
defeasance	بطلان
discomfits	بطلان
discomfited	بطلان
discomfit	بطلان
invalidity	بطلان
nullity	بطلان
obliteration	بطلان
oblieration	بطلان
cancelable [American] <adj.>	بطلان پذیر
crossest	خط بطلان کشیدن بر
crosses	خط بطلان کشیدن بر
rescindable <adj.>	بطلان پذیر
cross	خط بطلان کشیدن بر
invalidity	بطلان فساد
obliteration	نسخ بطلان
cancellable [British] <adj.>	بطلان پذیر
annullable <adj.>	بطلان پذیر
callable <adj.>	بطلان پذیر
voidable <adj.>	بطلان پذیر
terminable <adj.>	بطلان پذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
relative nullity	بطلان نسبی
crosser	خط بطلان کشیدن بر
absolute nullity	بطلان مطلق
nullity proceeding	دعوی بطلان
nullity of marriage	بطلان ازدواج
invalidation of company	بطلان شرکت
defeasance	شرط بطلان یاالقاء
military testament	وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
revocation of probate	بطلان وصیتنامهای که قبلا" صحت مفادش تصدیق شده
precatory words	عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
reductive ad absurdum	روش اثبات بطلان استدلال ازطریق محال بودن نتیجه ان
solemn form	در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com