Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (5 milliseconds)
English	Persian
incorrigibly	بطور اصلاح ناپذیر
irrecocilably	بطور اصلاح ناپذیر
Other Matches
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
scapegrace	ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
irresistibly	بطور مقاومت ناپذیر
indefeasibly	بطور فسخ ناپذیر
irredeemably	بطور چاره ناپذیر
immiscibly	بطور امیزش ناپذیر
indefatigably	بطور خستگی ناپذیر
irremediably	بطور چاره ناپذیر
immitigably	بطور تخفیف ناپذیر
indestructibly	بطور فنا ناپذیر
intolerably	بطور تحمل ناپذیر
deathlessly	بطور فنا ناپذیر
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
immutably	بطور تغییر ناپذیر
impalpably	بطور لمس ناپذیر
irremovably	بطور عزل ناپذیر
imperviously	بطور خلول ناپذیر
irremissibly	بطور بخشش ناپذیر
imperishably	بطور زوال ناپذیر
irreparably	بطور جبران ناپذیر
inexcusably	بطور عذر ناپذیر
inexhaustibly	بطور خستگی ناپذیر
invincibly	بطور شکست ناپذیر
insuperably	بطور شکست ناپذیر
inseparably	بطور تجزیه ناپذیر
irreversibly	بطور تغییر ناپذیر
penetrably	بطور نفوذ ناپذیر
incurably	بطور علاج ناپذیر
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
interminably	بطور پایان ناپذیر
insufferably	بطور تحمل ناپذیر
insupportably	بطور تحمل ناپذیر
intabgibly	بطور لمس ناپذیر
inscrutably	بطور تفحص ناپذیر
inestimably	بطور تقدیر ناپذیر
indispensably	بطور چاره ناپذیر
invulnerably	بطور شکست ناپذیر
indescribably	بطور وصف ناپذیر
invulnerably	بطور زخم ناپذیر
inviolably	با مصونیت بطور تخلف ناپذیر
imperturbably	با خون سردی بطور تشویش ناپذیر
impassively	بطور تالم ناپذیر ازروی بی عاطفگی
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
revise	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises	اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting	خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially	بطور جنگی بطور نظامی
incisively	بطور نافذ بطور زننده
waterproofed	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
adjustments	اصلاح
improvements	اصلاح
improvement	اصلاح
reparation	اصلاح
emendation	اصلاح
reclamation	اصلاح
shading	اصلاح
rehabilitation	اصلاح
atonement	اصلاح
adjustment	اصلاح
modifiation	اصلاح
correction	اصلاح
reconciliation	اصلاح
betterment	اصلاح
melioration	اصلاح
repaired	اصلاح
regeneration	اصلاح
arrangement	اصلاح
alternation	اصلاح
arrangements	اصلاح
modification	اصلاح
revisions	اصلاح
amendment	اصلاح
revision	اصلاح
amendments	اصلاح
reforms	اصلاح
reform	اصلاح
rectification	اصلاح
reformation	اصلاح
reforming	اصلاح
repair	اصلاح
reconcilement	اصلاح اصلاح
shavind	اصلاح
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
unassailable	یورش ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
unalterable	تغییر ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
atomic	تجزیه ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
passives	اثر ناپذیر
passive	اثر ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com