Dictiornary-Farsi | بطور بی برگشت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
irrevocably	بطور بی برگشت


Search result with all words

irreclaimably	بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
irremeable	بطور غیر قابل برگشت
Other Matches

back to battery	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively	بطور نافذ بطور زننده
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially	بطور جنگی بطور نظامی
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
revert	برگشت
drawback	برگشت
right of reversion	برگشت
reversals	برگشت
drawbacks	برگشت
reoccur	برگشت
reversal	برگشت
retrocession	برگشت
relapse	برگشت
return line	خط برگشت
turnrounds	برگشت
turnarounds	برگشت
turnaround	برگشت
returning	برگشت
recovery	برگشت
retrocedence	برگشت
regression	برگشت
relapsing	برگشت
retrogression	برگشت
relapses	برگشت
relapsed	برگشت
recoveries	برگشت
returns	برگشت
veer	برگشت
recrvdescence	برگشت
turnabouts	برگشت
regurgitation	برگشت
turnabout	برگشت
regression line	خط برگشت
d.c. restoration	برگشت دی سی
recurrenge	برگشت
back water	برگشت اب
d.c. reinsertion	برگشت سی دی
refluence	برگشت
reflux	برگشت
capsizal	برگشت
veers	برگشت
veered	برگشت
return	برگشت
returned	برگشت
recoils	برگشت
recoiling	برگشت
recoiled	برگشت
recoil	برگشت
reverts	برگشت
tergiversation	برگشت
reverting	برگشت
reverted	برگشت
upturn	برگشت
turnover	برگشت
recrudescence	برگشت
repercussion	انعکاس برگشت
regression time	زمان برگشت
regression equation	معادله برگشت
return cargo	محموله برگشت
return current	جریان برگشت
rematch	مسابقه برگشت
return wire	سیم برگشت
irrevocable	غیرقابل برگشت
return conductor	سیم برگشت
return flow	جریان برگشت
irreversible	برگشت ناپذیر
track return	مدار برگشت
turn around time	زمان برگشت
turnaround documents	اسناد برگشت
turnaround documents	مستندات برگشت
turnaround form	شکل برگشت
turnaround time	زمان برگشت
backs	درعقب برگشت
return flight	پرواز برگشت
rebounds	ضربه برگشت
rebounding	ضربه برگشت
reversible	برگشت پذیر
return pipe	لوله برگشت
returnable	قابل برگشت
retrocedent	برگشت کننده
retrocessive	برگشت کننده
retrograde	برگشت دهنده
reverses of fortune	برگشت روزگار
reversibility	برگشت پذیری
revocable	قابل برگشت
back	درعقب برگشت
short return	برگشت کوتاه
reverberations	برگشت امواج
reverberation	برگشت امواج
rebounded	ضربه برگشت
regression coefficient	ضریب برگشت
backward reaction	واکنش برگشت
image reversal	برگشت تصویر
irreversibility	برگشت ناپذیری
flashbacks	برگشت شعله
flashback	برگشت شعله
irremeable	برگشت نا پذیر
irrevocability	برگشت ناپذیری
irriversible	برگشت ناپذیر
linear regression	برگشت خطی
regressive	برگشت کننده
reflector	برگشت دهنده
reflectors	برگشت دهنده
backspace	برگشت به عقب
back water curve	منحنی برگشت اب
downward travel	ضربه برگشت
armstand dive	بالانس برگشت
flyback pulse	پالس برگشت
grid return	سیم برگشت
ground return	برگشت زمینی
rebound	ضربه برگشت
retrogressive	برگشت کننده
nonlinear regression	برگشت غیرخطی
retrogressed	پس رفتن برگشت
turns	برگشت شناگر
retrogress	پس رفتن برگشت
turning points	نقطه برگشت
retrogresses	پس رفتن برگشت
turn	برگشت شناگر
re	برگشت دادن
retrogressing	پس رفتن برگشت
payback period	دوره برگشت
turning point	نقطه برگشت
re-	برگشت دادن
regression analysis	تحلیل برگشت
reapparition	برگشت عود
recurrence interval	زمان برگشت
return perion	زمان برگشت
grid return	سیم برگشت شبکه
total reflux head	سر تقطیر برگشت کامل
turnaround cycle	مدت رفت و برگشت
ratchet effect	اثر برگشت ناپذیر
high inverse voltage rectifier	یکسوکننده با برگشت قوی
drawbacks	برگشت حقوق گمرکی
flip turn	برگشت انتهای استخر
capital recovery factor	ضریب برگشت سرمایه
cycle time	زمان رفت و برگشت
regurgitation	برگشت خون استفراع
back stroke	ضربه برگشت پیستون
atavism	برگشت بخوی نیاکان
introversion	برگشت بسوی درون
He came back with his tail between his legs.	دست از پ؟ درازتر برگشت
day return	بلیط رفتو برگشت
throw back	برگشت به خصال نیاکان
plotter repeatability	قابلیت برگشت رسام
impedance feedback	پیوست برگشت امپدانس
irreversible reaction	واکنش برگشت ناپذیر
irreversible steels	فولادهای برگشت ناپذیر
payback period	دوره برگشت سرمایه
magnetic yoke	سیم برگشت مغناطیسی
microscopic reversibility	برگشت پذیری میکروسکوپی
lapsing	برگشت انحراف موقت
lapses	برگشت انحراف موقت
lapse	برگشت انحراف موقت
regress	پس رفت کردن برگشت
regressed	پس رفت کردن برگشت
nonreimbursable	غیر قابل برگشت
regressing	پس رفت کردن برگشت
irreversible process	فرایند برگشت ناپذیر
reversibility principle	اصل برگشت پذیری
deceleration	فرایند برگشت پذیر
reverts	برگشت به وضعیت طبیعی
reverting	برگشت به وضعیت طبیعی
reverted	برگشت به وضعیت طبیعی
revert	برگشت به وضعیت طبیعی
reverberation	برگشت دادن امواج
inbound	برگشت توپ به زمین
reverberations	برگشت دادن امواج
drawback	برگشت حقوق گمرکی
revocable letter of credit	اعتبار قابل برگشت
revocable credit	اعتبار قابل برگشت
regresses	پس رفت کردن برگشت
trips	رفت یا برگشت فنر
step backwards	برگشت [به حالت کم توسعه]
echoed	برگشت امواج رادار
regression	برگشت [به حالت کم توسعه]
renewable energy	انرژی برگشت پذیر
backstroke	برگشت عقب زنی
regress	برگشت [به حالت کم توسعه]
echoing	برگشت امواج رادار
return ticket	بلیط رفت و برگشت
recovery	برگشت به حالت اولیه
tripped	رفت یا برگشت فنر
trip	رفت یا برگشت فنر
recoveries	برگشت به حالت اولیه
echo	برگشت امواج رادار