Dictiornary-Farsi | بطور جالب توجه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
interestingly	بطور جالب توجه


Other Matches

questionof interest	پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
screamer	اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
liberals	جالب توجه
notable	جالب توجه
notables	جالب توجه
liberal	جالب توجه
interesting	جالب توجه
yummy	جالب توجه
riding high <idiom>	جالب توجه
remarkable	جالب توجه
engaging	جالب توجه
an interesting story	حکایت جالب توجه
uninteresting	غیر جالب توجه
lively	جالب توجه سرزنده
drawing card	چیز جالب توجه
liveliest	جالب توجه سرزنده
quaintness	غرابت جالب توجه
unco	جالب توجه عجیب
livelier	جالب توجه سرزنده
it is interesting to me	برای من جالب توجه است
Comparison with other countries is extremely interesting.	مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
it does not a to me	درنزدمن جالب توجه نیست چنگی بدل نمیزند
prepossessingly	بطور جالب یا جاذب
invitingly	بطور جالب یا کشنده
interestingly	بطور قابل توجه
skims	سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim	سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed	سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
draw attention	توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
screaming	جالب
yummy	جالب
inviting	جالب
drawing card	جالب
attractive	جالب
spicy	جالب
memorable	جالب
absorbing	جالب
marvelous	جالب
marvellous	جالب
arresting	جالب
snazzier	بسیار جالب
really sick	واقعا جالب
really wicked	واقعا جالب
prepossessing	گیرنده جالب
newsworthy	جالب و بموقع
well off	جذاب جالب
snazzy	بسیار جالب
snazziest	بسیار جالب
cliff-hanger	مطلب یا داستان جالب
cliff hanger	مطلب یا داستان جالب
interest	اهمیت [مهم ] [جالب]
cliff-hangers	مطلب یا داستان جالب
sight seeing	دیدار منافر جالب
high light	نکات برجسته یا جالب
quaint	از روی مهارت عجیب و جالب
colorless	رنگ پریده غیر جالب
colourless	رنگ پریده غیر جالب
favourite	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
eye catcher	چیز چشم گیر جالب نظر
The color harmony in nature is very interesting.	هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
wows	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
browsing	نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
martially	بطور جنگی بطور نظامی
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively	بطور نافذ بطور زننده
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.	خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
unresponsive	بی توجه
re	با توجه به
re-	با توجه به
advertency	توجه
advertence	توجه
adverence	توجه
attendances	توجه
inattentive	بی توجه
NB	توجه!
heeds	توجه
noting	توجه
notes	توجه
unconsidered	بی توجه
turn to	توجه
note	توجه
keep	توجه
keeps	توجه
heed	توجه
heeded	توجه
oblivious	بی توجه
listless	بی توجه
listlessly	بی توجه
attendance	توجه
mindfully	با توجه
mindfulness	توجه
cares	توجه
tendance	توجه
heeding	توجه
regard	توجه
remarking	توجه
heedfully	با توجه
attentiveness	توجه
cared	توجه
care	توجه
attention to orders	توجه
remarked	توجه
regarded	توجه
attentions	توجه
remark	توجه
remarks	توجه
attention	توجه
assiduity	توجه
regards	توجه
heedfulness	توجه
get with it <idiom>	توجه کردن
polarity	توجه به قطب
to llok	توجه کردن
figure on	توجه کردن
pay attention <idiom>	توجه کردن
nota bene	قابل توجه
field of attention	میدان توجه
nota bene	توجه شود
to drive at	توجه داشتن به
hereto <adv.>	با توجه به این
caution	اخطار توجه
attends	توجه کردن
attend	توجه کردن
look after	توجه داشتن به
attending	توجه کردن
for this purpose <adv.>	با توجه به این
caution	توجه کنید
welfare	توجه کردن
unwitting	بی توجه بی هوش
observingly	از روی توجه
oyez	توجه کنید
hereunto <adv.>	با توجه به این
on this <adv.>	با توجه به این
marks	توجه کردن
auspice	حسن توجه
mark	توجه کردن
perpend	توجه کردن
pay respect to	توجه داشتن به
wistfulness	توجه دقت
considerable	قابل توجه
eye catcher	چیزجالب توجه
hypoprosexia	فقدان توجه
detraction	کاهش توجه
tendencies	توجه استعداد
noticeable	قابل توجه
notation	ثبت توجه
to take keep	توجه کردن
substantial	قابل توجه
notations	ثبت توجه
to watch over	توجه کردن
Your attention please.	توجه فرمایید !توجه فرمایید !
tents	توجه کردن
attention span	فراخنای توجه
span of attention	فراخنای توجه
tent	توجه کردن
Take care of the infant.	از نوزاد توجه کن
attention to orders	توجه کنید
noteworthy	قابل توجه
hypoprosessis	فقدان توجه
safe keeping	حفافت توجه
tendency	توجه استعداد
cautioning	اخطار توجه
regards	رعایت توجه
favored	توجه مرحمت
favors	توجه مرحمت
intentness	سرگرمی توجه
introversion	توجه بدرون
favour	توجه مرحمت
favouring	توجه مرحمت
cautioning	توجه کنید
interest	توجه نظر
interests	توجه نظر
inattention	فقدان توجه
as to that <adv.>	با توجه به این
concerning this <adv.>	با توجه به این
cautions	اخطار توجه
see after	توجه داشتن به
self care	توجه از خود
wistfully	با دقت و توجه
notwithstanding	بدون توجه