Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
prepositionally
بطور حرف اضافه
Other Matches
overtime
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially
بطور جنگی بطور نظامی
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
incisively
بطور نافذ بطور زننده
surpluses
اضافه
surplus
اضافه
increases
اضافه
increase
اضافه
increased
اضافه
augmentation
اضافه
excesses
اضافه
spared
اضافه
special
<adj.>
اضافه
in addition to
<prep.>
به اضافه
extra
<adj.>
اضافه
spare
اضافه
extras
اضافه
plusage
اضافه
increscent
اضافه
plussage
اضافه
overplus
اضافه
in a. to
به اضافه
additions
اضافه
extra-
اضافه
extra
اضافه
addition
اضافه
excess
اضافه
per
حروف اضافه
overshooting
اضافه جهش
overpopulation
اضافه جمعیت
overproduction
اضافه تولید
overshoot
اضافه جهش
overshoots
اضافه جهش
excess luggage
اضافه بار
excess price
اضافه قیمت
overtimer
اضافه کار کن
additionally
<adv.>
اضافه بر این
overvoltage
اضافه ولتاژ
affix
اضافه نمودن
affixed
اضافه نمودن
affixes
اضافه نمودن
overloads
اضافه بار
overloads
اضافه فرفیت
overloaded
اضافه فرفیت
overload
اضافه فرفیت
overload
اضافه بار
overloaded
اضافه بار
affixing
اضافه نمودن
subjoin
اضافه کردن
furthermore
<adv.>
اضافه بر این
on to
<adv.>
اضافه بر این
aside from that
<adv.>
اضافه بر این
beyond that
<adv.>
اضافه بر این
imburse
اضافه کردن
what is more
<adv.>
اضافه بر این
besides
<adv.>
اضافه بر این
over and above
<adv.>
اضافه بر این
on top of this
<adv.>
اضافه بر این
moreover
<adv.>
اضافه بر این
excesses
اضافه مازاد
forby
<adv.>
اضافه بر این
further
[moreover]
<adv.>
اضافه بر این
in addition
<adv.>
اضافه بر این
over load
اضافه بار
also
[moreover]
<adv.>
اضافه بر این
overloading
بارگذاری اضافه
overpotential
اضافه ولتاژ
overloading
اضافه بارگذاری
overloading
اضافه بار
overloading
اضافه فرفیت
exeed
اضافه شدن از
on top of that
<adv.>
اضافه بر این
accessed
الحاق اضافه
premium
اضافه ارزش
adds
اضافه کردن
premiums
اضافه ارزش
adding
اضافه کردن
add
اضافه کردن
excess
اضافه مازاد
overtime
اضافه کار
possessive
حالت اضافه
budget surplus
اضافه بودجه
surcharges
اضافه بار
superimposable
اضافه شدنی
superimposable
قابل اضافه
overdrafts
اضافه برداشت
overdraft
اضافه برداشت
overtime
اضافه کاری
added
اضافه شده
genitive
حالت اضافه
overcharging
اضافه هزینه
overcharges
اضافه هزینه
overcharged
اضافه هزینه
surtax
اضافه مالیات
preposition
حرف اضافه
prepositions
حرف اضافه
widening
اضافه پهنا
margin product
اضافه محصول
added to that
اضافه بران
possessives
حالت اضافه
confession and avoidance
به ان اضافه میکند
surcharges
اضافه بها
surcharge
اضافه بار
access
الحاق اضافه
accesses
الحاق اضافه
eke
اضافه کردن بر
overcharge
اضافه هزینه
surcharge
اضافه بها
salary increase
اضافه حقوق
add
اضافه کردن
step up
اضافه کردن
append
اضافه کردن
service charge
اضافه کار
gen
حالت اضافه
accessing
الحاق اضافه
perquisites
عایدی اضافه برحقوق
over reinforcement
اضافه ارماتورگذاری شده
perquisite
عایدی اضافه برحقوق
overdraw
اضافه برداشت کردن
run up
<idiom>
به مقدارچیزی اضافه کردن
over time pay
پول اضافه کار
over time pay
مزد اضافه کاری
non-add subtotal
اضافه نکردن به زیرکل
play down
بازی در وقت اضافه
throw in
<idiom>
اضافه دادن یا گذاشتن
overbreak
خاکبرداری اضافه برنیمرخ
gerunds
اسمی که از اضافه کردن
postpositive preposition
حرف اضافه الحاقی
gerund
اسمی که از اضافه کردن
not to mention ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
not to say ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
superelevation
بلندی بر اضافه ارتفاع
import surcharge
حقوق گمرکی اضافه
effusion
اضافه جریان بزور
add in memory
اضافه کردن به حافظه
additional bed
[accommodation of persons]
تخت خواب اضافه
effusions
اضافه جریان بزور
capital gains
اضافه ارزش سرمایه
repositional
مانند حرف اضافه
overload circuit breaker
فیوز اضافه بار
overload circuit switch
فیوز اضافه بار
extra bed
تخت خواب اضافه
overload principle
اصل اضافه باری
irrevocably
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
producer surplus
اضافه ارزش تولید کننده
let off steam
<idiom>
ازدست دادن انرژی اضافه
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
ad
حرف اضافه لاتینی بمعنی
overtime pay
مزد یا حقوق اضافه کاری
ads
حرف اضافه لاتینی بمعنی
premium statement
صورت اضافه ارزش سهام
put in
<idiom>
اضافه چیزی که قبلا گفته شد
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
ring up
<idiom>
اضافه کردن آمار پولی
accession
شیی ء اضافه یا الحاق شده
inset
افزودن اضافه کردن گذاشتن
height money
اضافه بهای کار در ارتفاع
subjoin
در پایان افزودن اضافه کردن
cost plus
اضافه بر بهای تمام شده
over issue
اضافه براعتبار رواج دادن
forfeiture of premiums
ضرر اضافه ارزش سهام
repositional
با حروف اضافه اغاز شده
inseparable preposition
حرف اضافه لازم یا جدانشدنی
collection of premiums
وصول اضافه ارزش سهام
leap day
روز اضافه در سال کبیسه
overshoot
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overshooting
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
overshoots
از حد خارج شدن اضافه جهیدن
unjustified
که با کامپیوتر اضافه شده است
spared
ذخیره اضافه براحتیاج انی
raises
ترقی دادن اضافه حقوق
raise
ترقی دادن اضافه حقوق
net worth tax
مالیات بر اضافه ارزش دارائی
latent
اضافه ازفرفیت بار موجود
insets
افزودن اضافه کردن گذاشتن
toincrease any one's salary
اضافه حقوق بکسی دادن
augmenter
مقداری که به دیگری اضافه میشود
spare
ذخیره اضافه براحتیاج انی
surcharge
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
additional
آنچه جمع شده یا اضافه است
overdraft
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overweight
تحمل وزن اضافه از طرف اسب
surcharges
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
entremets
غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com