Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
supernaturally
بطور خارق العاده
Search result with all words
monstrously
بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
Other Matches
weird
خارق العاده
nonpar
<adj.>
خارق العاده
fantastical
خارق العاده
fantastic
خارق العاده
phenomenally
خارق العاده
weirder
خارق العاده
weirdest
خارق العاده
admirable
<adj.>
خارق العاده
amazing
<adj.>
خارق العاده
astonishing
<adj.>
خارق العاده
astounding
<adj.>
خارق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
خارق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
خارق العاده
prodigious
<adj.>
خارق العاده
startling
<adj.>
خارق العاده
stupendous
<adj.>
خارق العاده
wonderful
<adj.>
خارق العاده
wondrous
<adj.>
خارق العاده
phenomenal
خارق العاده
singular
خارق العاده
metaphsical
خارق العاده
thaumaturgic
خارق العاده سحر
thaumaturgy
کار خارق العاده
whizzbang
ممتاز خارق العاده
whizbang
ممتاز خارق العاده
unco
غیر عادی خارق العاده
wonder worker
ادم خارق العاده و صاحب کرامت
hyperphysical
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
daemon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
Ditterling
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
thaumaturge
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
demon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
extraordinarily
بطور فوق العاده
unusually
بطور فوق العاده
rarely
بطور فوق العاده
field allowance
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
بطور نافذ بطور زننده
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
martially
بطور جنگی بطور نظامی
wondrous
<adj.>
فوق العاده
out of the ordinary
فوق العاده
singular
فوق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
فوق العاده
allowances
فوق العاده
allowance
فوق العاده
wonderful
<adj.>
فوق العاده
astounding
<adj.>
فوق العاده
admirable
<adj.>
فوق العاده
rewarded
فوق العاده
amazing
<adj.>
فوق العاده
astonishing
<adj.>
فوق العاده
rewards
فوق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
فوق العاده
inestimable
فوق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
فوق العاده
strenuous
فوق العاده
prodigious
<adj.>
فوق العاده
startling
<adj.>
فوق العاده
reward
فوق العاده
stupendous
<adj.>
فوق العاده
precious
فوق العاده
ripsnorting
فوق العاده
supernatural
فوق العاده
nonpar
<adj.>
فوق العاده
extra special
فوق العاده
phenomenal
فوق العاده
transnormal
فوق العاده
phenomenally
فوق العاده
remarkably
فوق العاده
extraordinary
فوق العاده
terrific
فوق العاده
rewardable
فوق العاده
supersensitive
فوق العاده حساس
monstrous cruelly
بیرحمی فوق العاده
supersubtle
فوق العاده فریف
wonderfully
عجیبانه فوق العاده
supersubtlety
فرافت فوق العاده
extraordinary meeting
نشست فوق العاده
special session
نشست فوق العاده
ripsnorter
چیز فوق العاده
special session
جلسه فوق العاده
wonderfully well
فوق العاده خوب
an outstanding time
مدت فوق العاده
a terrific time
مدت فوق العاده
overrider
حق دلالی فوق العاده
overhelming
زیاد فوق العاده
overactive
فوق العاده فعال
aviation pay
فوق العاده پرواز
envoy extraordiinary
نماینده فوق العاده
extras
فوق العاده اضافی
emergencies
فوق العاده اضطراری
envoy extraordiinary
فرستاده فوق العاده
emergency
فوق العاده اضطراری
freezing
فوق العاده سرد
emergency loading
بارگذاری فوق العاده
emergency ration
جیره فوق العاده
ice cold
فوق العاده سرد
ice-cold
فوق العاده سرد
enormously
فوق العاده زیاد
extra
فوق العاده اضافی
extra-
فوق العاده اضافی
breakneck
فوق العاده خطرناک
jitters
عصبانیت فوق العاده
rarely beautiful
استثنائی یافوق العاده
fitting allowance
فوق العاده مناسب
flight pay
فوق العاده پرواز
extremely high
فوق العاده زیاد
extreme values
ارزشهای فوق العاده
ambasador extraordinary
سفیر فوق العاده
emolument
حق الزحمه فوق العاده
emoluments
حق الزحمه فوق العاده
extra charge
هزینه فوق العاده
combat pay
فوق العاده رزمی
invaluable
فوق العاده گرانبها
combat pay
فوق العاده جنگی
allowance
فوق العاده و هزینهء سفر
costs an arm and a leg
<idiom>
[فوق العاده پرخرج یا گران]
ultrahigh frequency
فرکانس فوق العاده زیاد
undercool
فوق العاده سرد کردن
She eats extraordinary quantities.
او
[زن]
مقدار فوق العاده ای را می خورد.
he is no grat shakes
انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
it is unusually large
فوق العاده بزرگ است
forcemajeure
حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
thaumaturgic
مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
extraordinary general meeting
مجمع عمومی فوق العاده
allowances
فوق العاده و هزینهء سفر
set the world on fire
<idiom>
کاری فوق العاده انجام دادن
hyperirritability
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
emergencies
امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
emergence
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency
امر فوق العاده و غیره منتظره
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
hypersensitive
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
worthy of remark
قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tearjerker
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tear jerking
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
superfluid
جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
bat money
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
middleman
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
supertropical bleach
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
drastic times call for drastic measures
<idiom>
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
irrevocably
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
travel allowance
فوق العاده سفر هزینه سفر
allowance
جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
allowances
جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time
ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
wetly
بطور تر
loosely
بطور شل یا ول
meanly
بطور بد
atilt
بطور کج
streakily
بطور خط خط
confusedly
بطور در هم و بر هم
lastingly
بطور پا بر جا
transtively
بطور
flabbily
بطور شل و ول
intemperately
بطور نامعتدل
inferiorly
بطور پست
inferentially
بطور استنباطی
inexpressively
بطور گنگ
inexpressibly
بطور نگفتنی
inexplicitly
بطور ناصریح
inexpensively
بطور کم خرج
inexactly
بطور ناصحیح
inexactly
بطور نادرست
ineligibly
بطور ناشایسته
inefficaciously
بطور بی فایده
inferiorly
بطور زبردست
infernally
بطور جهنمی
infinitesimally
بطور لایتجزاء
intelligibly
بطور مفهوم
insolubly
بطور حل نشدنی
insipidly
بطور بی مزه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com