Dictiornary-Farsi | بطور خاموش نشدنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
inextinguishably	بطور خاموش نشدنی


Other Matches

inextinguishable	خاموش نشدنی
quenchless	خاموش نشدنی
insolubly	بطور حل نشدنی
indelibly	بطور پاک نشدنی
incalculably	بطور شمرده نشدنی
intractably	بطور رام نشدنی
indissolubly	بطور منحل نشدنی
ineffaceably	بطور پاک نشدنی
irrecoverably	بطور وصول نشدنی
indomitably	بطور رام نشدنی
inseparably	بطور جدا نشدنی
indefeasibly	بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
ineradicably	بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
incondensable	خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
incorrodible	خورده نشدنی سائیده نشدنی
unappeasable	اقناع نشدنی راضی نشدنی
insupressive	پامال نشدنی موقوف نشدنی
inconsumable	سوخته نشدنی تمام نشدنی
flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
insolvable	حل نشدنی
unfeasible <adj.>	نشدنی
irresoluble	اب نشدنی
insoluble	حل نشدنی
inexecutable <adj.>	نشدنی
inductile	خم نشدنی
inextricable	حل نشدنی
impalpability	حس نشدنی
impracticable <adj.>	نشدنی
indissoluble	حل نشدنی
indissoluble	اب نشدنی
irresolvable	حل نشدنی
infeasible	نشدنی
impractical	نشدنی
indiminishable	کم نشدنی
unerring	اشتباه نشدنی
unfeasible <adj.>	انجام نشدنی
unmanageable	رام نشدنی
tameless	رام نشدنی
irretractile	جمع نشدنی
intractable	رام نشدنی
of proof	سوراخ نشدنی
impracticable <adj.>	انجام نشدنی
incorruptible	فاسد نشدنی
indefinably	توصیف نشدنی
indefinable	توصیف نشدنی
indefatigable	خسته نشدنی
ineradicable	قلع نشدنی
ineradicable	ریشه کن نشدنی
unrelenting	تسلیم نشدنی
irrepressible	خوابانده نشدنی
inexorable	تسلیم نشدنی
inexecutable <adj.>	انجام نشدنی
inexorable	نرم نشدنی
insatiate	سیر نشدنی
irresuscitable	زنده نشدنی
infintesimal	جزخرد نشدنی
infrangible	خرد نشدنی
infusible	گداخته نشدنی
insatiability	اقناع نشدنی
invictive	مغلوب نشدنی
insolubility	حل نشدنی ناگذاری
intractile	کشیده نشدنی
incalculable	شمرده نشدنی
insuppresible	موقوف نشدنی
next to impossible	تقریبا نشدنی
inapplicable	اجرا نشدنی
never to be forgotten	فراموش نشدنی
irrepressible	مطیع نشدنی
nonrecurring	تجدید نشدنی
insatiably	سیر نشدنی
insatiable	سیر نشدنی
invincible	مغلوب نشدنی
unforgettable	فراموش نشدنی
imperishable	فاسد نشدنی
irrelievable	رها نشدنی
imperceptible	دیده نشدنی
irresoluble	رها نشدنی ول
unprintable	چاپ نشدنی
irremovable	معزول نشدنی
irrefragable	تسلیم نشدنی
irradicable	ریشه کن نشدنی
never say die	رام نشدنی
ineligible	شامل نشدنی
an impossible act	کار نشدنی
impregnability	تسخیر نشدنی
non-starter	کار نشدنی
non-starters	کار نشدنی
inapproachable	نزدیک نشدنی
inburnt	پاک نشدنی
incodensable	منقبض نشدنی
incognizable	شناخته نشدنی
unflappable	مایوس نشدنی
incommutable	سبک نشدنی
incompressible	فشرده نشدنی
inconvincible	متقاعد نشدنی
impenetrable	داخل نشدنی
an inflexible rod of iron	میل خم نشدنی
implacability	ارام نشدنی
invisible	دیده نشدنی
inseparable	جدا نشدنی
insoluble	ماده حل نشدنی
indiscernible	دیده نشدنی
unfailing	تمام نشدنی
haunting	فراموش نشدنی
illegibility	خوانده نشدنی
immiscible	امیخته نشدنی
impalpable	لمس نشدنی
imperforable	سوراخ نشدنی
impierceable	سوراخ نشدنی
implacability	نرم نشدنی
impenetrable	سوراخ نشدنی
inconvincible	ملزم نشدنی
indomitable	رام نشدنی
indelible	پاک نشدنی
indefectible	خراب نشدنی
indigestive	هضم نشدنی
inexecutable	اجرا نشدنی
impracticable	اجراء نشدنی
indistributable	تقسیم نشدنی
ineffaceable	پاک نشدنی
indefeasible	الغاء نشدنی
inviolate	غصب نشدنی
inexhaustibility	تهی نشدنی
indefeasibility	الغاء نشدنی
insurmountable	بر طرف نشدنی
indeclinable	صرف نشدنی
indecomposable	فاسد نشدنی
immiscible	مخلوط نشدنی
indocile	رام نشدنی
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially	بطور جنگی بطور نظامی
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
incisively	بطور نافذ بطور زننده
immiscibility	حالت مخلوط نشدنی
illimitable	نامحدود محدود نشدنی
infintesimal	کوچک خرد نشدنی
unmanagesble	رام نشدنی شرور
irreducible	ناکاستنی ساده نشدنی
indelible	محو نشدنی ماندگار
irremovable	برداشته نشدنی ثابت
inalienable	محروم نشدنی لایتجزا
unequivocally	صریح اشتباه نشدنی
indissoluble	منحل نشدنی ماندگار
unequivocal	صریح اشتباه نشدنی
unrelenting	بیرحم نرم نشدنی
nonperishable items	اقلام فاسد نشدنی
noninterchanging states	حالتهای تعویض نشدنی
irreconcilable	جور نشدنی ناسازگار
nonerasable storage	حافظه پاک نشدنی
nonerasable storage	انباره پاک نشدنی
ineffaceable	محو نشدنی ماندگار
impossible	امکان نا پذیر نشدنی
insuppresible	نخواباندنی پامال نشدنی
impregnability	استواری ابستن نشدنی
ireversible	دگرگون نشدنی بر نگشتنی
prohibited risk	خطر بیمه نشدنی
irredeemable	باز خرید نشدنی
an inseparable prefix	سر واژه جدا نشدنی
indelibility	پاک نشدنی بودن
interminable	تمام نشدنی بسیار دراز
weatherproof	خراب نشدنی در اثر هوا
nonexpendable	غیر استهلاکی مصرف نشدنی
piece part	قطعه سرهم و جدا نشدنی
unfrequented	دور افتاده تکرار نشدنی
inexhaustible	پایان نا پذیر تهی نشدنی
drainless	پایان ناپذیر تمام نشدنی
indestructible	از میان نرفتنی نابود نشدنی
incompressible	فشار نا پذیر خلاصه نشدنی
incorruptible	فساد نا پذیر منحرف نشدنی
inexcitable	دیر غضب تهیج نشدنی
irreclaimable	بازیافت نکردنی درست نشدنی
incorrigible	بهبودی ناپذیر درست نشدنی
irreparable	مرمت ناپذیر خوب نشدنی
infeasible	غیر عملی اجراء نشدنی
impossibility	عدم امکان کار نشدنی
immitigable	سبک نشدنی تسکین ندادنی
insuperable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
unbeatable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
quiescent	خاموش
extinguished	خاموش
hist	خاموش
soundless	خاموش
on/off light	خاموش