English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
privately بطور خصوصی
in petto بطور خصوصی
Other Matches
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
private خصوصی
privates خصوصی
personal خصوصی
subrosa خصوصی
informal خصوصی
private line خط خصوصی
off the record <idiom> خصوصی
necessary house خصوصی
jackes خصوصی
private school اموزشگاه خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
quasi private شبه خصوصی
private sector بخش خصوصی
semiprivate نیمه خصوصی
personal منقول خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
relator شاکی خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
relator مدعی خصوصی
caskets نامه خصوصی
casket نامه خصوصی
quasi private نیمه خصوصی
private investigator کاراگاه خصوصی
special relativity نسبیت خصوصی
very own <adj.> خصوصی [شخصی]
Citizens' Band باند خصوصی
apsidiole نیایشگاه خصوصی
camarin نیایشگاه خصوصی
privy خصوصی محرمانه
extra tuition تدریس خصوصی
private tuition تدریس خصوصی
private tutoring [American E] تدریس خصوصی
private detective کاراگاه خصوصی
privatizing خصوصی کردن
privatises خصوصی کردن
pillow talk حرفهای خصوصی
private eye کارآگاه خصوصی
private eyes کارآگاه خصوصی
privatised خصوصی کردن
private lessons تدریس خصوصی
privatising خصوصی کردن
privatization خصوصی کردن
privatize خصوصی کردن
privatized خصوصی کردن
privatizes خصوصی کردن
subjective فاعلی خصوصی
proprietary company شرکت خصوصی
paticular خصوصی بابت
private company شرکت خصوصی
closeting گنجه خصوصی
closets گنجه خصوصی
private corporation شرکت خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private debt بدهی خصوصی
private deed سند خصوصی
private employees کارکنان خصوصی
private enterprises موسسات خصوصی
closet گنجه خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
closeted گنجه خصوصی
party line خط خصوصی تلفن
party lines خط خصوصی تلفن
passkey کلید خصوصی
praivate ownership مالکیت خصوصی
private agreement قرارداد خصوصی
private اختصاصی خصوصی
privates اختصاصی خصوصی
private benefits منافع خصوصی
tutors معلم خصوصی
private property مالکیت خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
backstage محرمانه خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
private saving پس انداز خصوصی
private talk صحبت خصوصی
private law حقوق خصوصی
private institutions موسسات خصوصی
private treaty معامله خصوصی
privately leased line خط اجارهای خصوصی
tutor معلم خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
tutored معلم خصوصی
private finance مالیه خصوصی
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly بطور غلط بطور نامناسب
martially بطور جنگی بطور نظامی
incisively بطور نافذ بطور زننده
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
tutorials درس خصوصی دادن به
tutorial درس خصوصی دادن به
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
backsides عقب هر چیزی خصوصی
pbx تبادل انشعاب خصوصی
to give private lessons درس خصوصی دادن
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
tutor درس خصوصی دادن به
tutored درس خصوصی دادن به
tutors درس خصوصی دادن به
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
jurists متخصص حقوق خصوصی
jurist متخصص حقوق خصوصی
private rate of return نرخ بازده خصوصی
curtain lecture صحبتهای خصوصی زن وشوهر
backside عقب هر چیزی خصوصی
behind the stage <adj.> <adv.> خصوصی [اصطلاح مجازی]
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
objective علمی و بدون نظر خصوصی
private international law حقوق بین الملل خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind. غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
objectives علمی و بدون نظر خصوصی
committees هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
offstage خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
to keep one's feet on the ground <idiom> علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
committee هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
privilege cab درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
to tutor somebody in English به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
qui tam action دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
irrevocably بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedications اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
dedication اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
ISP شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
atilt بطور کج
transtively بطور
meanly بطور بد
streakily بطور خط خط
flabbily بطور شل و ول
wetly بطور تر
lastingly بطور پا بر جا
loosely بطور شل یا ول
confusedly بطور در هم و بر هم
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
cardinally بطور مهم
contagiously بطور مسری
indissolubly بطور غیرقابل حل
indiscretely بطور یک پارچه
consumedly بطور زیاد
deplorably بطور اسفناک
destructively بطور مخرب
indicatively بطور اخباری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com