English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
passionately بطور شهوت امیز
Other Matches
voluptuously بطور شهوت انگیز
reproachfully بطور سرزنش امیز
outrageously بطور جسارت امیز
disastrously بطور مصیبت امیز
sniffish بطور اهانت امیز
penitentially بطور ندامت امیز
offensively بطور اهانت امیز
enviably بطور رشک امیز
to a miracle بطور اعجاب امیز
hazardously بطور مخاطره امیز
instructively بطور عبرت امیز
profanely بطور کفر امیز
deceptively بطور فریب امیز
inimically بطور خصومت امیز
injuriously بطور اهانت امیز
riskily بطور مخاطره امیز
mutionusly بطور فتنه امیز
nippingly بطور زننده یا طعنه امیز
ridiculously بطور مضحک یامسخره امیز
fallaciously بطور فریبنده و سفسطه امیز
masterfully بطور تحکم امیز ریاست مابانه
voluptuous شهوت پرست شهوت انگیز
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
antagonistic خصومت امیز رقابت امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
admonitory نصیحت امیز توبیخ امیز
incriminatory تهمت امیز اتهام امیز
expostulatory سرزنش امیز تعرض امیز
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
gratulant تهنیت امیز تبریک امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
suasive ترغیب امیز تحریک امیز
lust شهوت
desire شهوت
desires شهوت
desiring شهوت
appetite شهوت
appetites شهوت
concupiscence شهوت
eros شهوت
carnality شهوت
rut شهوت
passion شهوت
ruts شهوت
conoupiscence شهوت
lascivious شهوت انگیز
flesh جسم شهوت
obscene شهوت انگیز
lustfully از روی شهوت
genital eroticism شهوت تناسلی
lecherous شهوت پرست
salacious شهوت پرست
salaciousness شهوت رانی
satyriasis شهوت پرستی
oral eroticism شهوت دهانی
orality شهوت دهانی
alloerotism شهوت دگرگرا
organ eroticism شهوت اندامی
alloeroticism شهوت دگرگرا
sexiness شهوت انگیزی
graphomania شهوت نوشتن
tasty <adj.> شهوت انگیز
sensuality شهوت پرستی
urethral erotism شهوت میزراهی
urolagnia شهوت ادراری
voluptuate شهوت انگیزکردن
erotism شهوت گرایی
liking شهوت ومیل
eroticism شهوت گرایی
salacity شهوت رانی
juicy <adj.> شهوت انگیز
red-hot <adj.> شهوت انگیز
voluptuousness شهوت رانی
lewdness شهوت پرستی
anality شهوت مقعدی
anal erotism شهوت مقعدی
anal eroticism شهوت مقعدی
anaphrodisiac کاهنده شهوت
anaphrodisia کاهش شهوت
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
salaciously از روی شهوت رانی
burns دراتش شهوت سوختن
Lust for power and riches. شهوت قدرت وثروت
libido شهوت جنسی هوس
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
impassion برسر شهوت اوردن
luscious دلپذیر شهوت انگیز
burn دراتش شهوت سوختن
libidos شهوت جنسی هوس
lustiest قوی شهوت انگیز
lustier قوی شهوت انگیز
voluptuously از روی شهوت پرستی
pornography نوشته شهوت انگیز
lasciviously از روی شهوت پرستی
rut مست شهوت شدن
to provoke passion شهوت انگیز بودن
libidinal وابسته به شهوت جنسی
libidinously از روی شهوت رانی
lusty قوی شهوت انگیز
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
ruts مست شهوت شدن
oestrum شهوت ومستی جانوران
voyeurism اطفاء شهوت با نگاه
libidinous وابسته به شهوت جنسی
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
lesbians وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
to g. with passion دراتش شهوت یاعشق سوختن
lesbian وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbianism دفع شهوت زنی با زن دیگر
satyriasis نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
voyeur اطفا کننده شهوت بانگاه
lust حرص واز شهوت داشتن
bawdry شهوت پرستی [غیر مصطلح]
She is blinded by passion . شهوت او را کور کرده است
venery شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
voyeurs اطفا کننده شهوت بانگاه
lewd ناشی از هرزگی شهوت پرست
pornographic وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
sexiest دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
he has a rage for money برای گرد کردن پول شهوت
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexy دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexier دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
peeping Tom اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
peeper اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
incisively بطور نافذ بطور زننده
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially بطور جنگی بطور نظامی
improperly بطور غلط بطور نامناسب
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
irrevocably بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
murmurous غر غر امیز
synalepha هم امیز
synaloepha هم امیز
derisory استهزاء امیز
vexatious رنجش امیز
humiliatory توهین امیز
educative تربیت امیز
advised مصلحت امیز
humiliatory اهانت امیز
hubristic اهانت امیز
perilous مخاطره امیز
plaintive ناله امیز
based on private motives غرض امیز
humoursome شوخی امیز
nippy طعنه امیز
honorifics افتخار امیز
applausive تحسین امیز
sardonic کنایه امیز
antagonistic مخالفت امیز
hyperbolic اغراق امیز
approbative تحسین امیز
tragical مصیبت امیز
traitorous خیانت امیز
unholy کفر امیز
approbatory تحسین امیز
tolerantly مدارا امیز
sardonic طعنه امیز
competitive رقابت امیز
vindicative حمایت امیز
slyest شیطنت امیز
slyer شیطنت امیز
sly شیطنت امیز
sliest شیطنت امیز
slier شیطنت امیز
high flown اغراق امیز
intercessorial شفاعت امیز
musing تفکر امیز
peremptory شتاب امیز
honorific افتخار امیز
malefactors جنایت امیز
malefactor جنایت امیز
reproachful ملامت امیز
apologetic پوزش امیز
jocular شوخی امیز
provocative تحریک امیز
ironic طعنه امیز
ridiculous مسخره امیز
vituperatory سرزنش امیز
justificatory توجیه امیز
indemnificatory غرامت امیز
scandalous افتضاح امیز
magic سحر امیز
hortative اندرز امیز
wailful تاثر امیز
iron ical طعنه امیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com