Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
pragmatically
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
Other Matches
instructively
بطور عبرت امیز
scientifically
بطور علمی
ensample
عبرت
bywords
عبرت
warning
عبرت
byword
عبرت
warnings
عبرت
gazing stock
مایه عبرت
example
سرمشق عبرت
to take example
عبرت گرفتن
to become a proverb
عبرت شدن
as warning to
برای عبرت
examples
سرمشق عبرت
as a warning to others
برای عبرت دیگران
instructiveness
دربرداشتن درس و عبرت
this was a lesson for him
این برای او عبرت شد
intrusive
فضولانه
pryingly
فضولانه
officiously
فضولانه
intrusively
فضولانه
meddlesomely
فضولانه
obtrusively
فضولانه
inquisitively
فضولانه
meddlesomes
فضولانه
impertinence or nency
فضولانه
intrudingly
فضولانه
impertinently
گستاخانه فضولانه
officious
فضولانه ناخواسته
pried
فضولانه نگاه کردن
pry
فضولانه نگاه کردن
inbearing
فضولانه حاضر خدمت
pries
فضولانه نگاه کردن
to poke and pry
فضولانه بهر سونگاه کردن
intrude
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intrudes
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intruded
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intruding
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
underachiever
کم اموز
novice
نو اموز
novices
نو اموز
unapt
دیر اموز
pupil
دانش اموز
schoolmate
هم مدرسهای هم اموز
lapdog
سگ دست اموز
midshipman
ناو اموز
schoolmates
هم مدرسهای هم اموز
lap dog
سگ دست اموز
strikers
دانش اموز
striker
دانش اموز
language master
زبان اموز
minx
سگ دست اموز
pupils
دانش اموز
schoolboys
دانش اموز
schoolboy
دانش اموز
student
دانش اموز
self taught
خود اموز
students
دانش اموز
manipulation
دست اموز
trainee
کار اموز
trainees
کار اموز
grader
دانش اموز
nonrated man
دانش اموز دریایی
pets
دست اموز عزیز
pet
دست اموز عزیز
cosseting
بره دست اموز
cosset
بره دست اموز
cade
حیوان دست اموز
petted
دست اموز عزیز
cosseted
بره دست اموز
cossets
بره دست اموز
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
falcons
قوش یا شاهین دست اموز
falcon
قوش یا شاهین دست اموز
bunny rabbit
اسم حیوان دست اموز
bunnies
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbits
اسم حیوان دست اموز
bunny
اسم حیوان دست اموز
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
pekingese
سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
women students
زنان دانش اموز محصلین اناث
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
stock
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
pekineses
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
academic
علمی
scientific
علمی
sciential
علمی
theoretic
علمی
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
object lessons
درس علمی
disciplining
رشته علمی
disciplines
رشته علمی
object lesson
درس علمی
academian
عضوانجمن علمی
discipline
رشته علمی
the province of science
رشته علمی
practical lawyer
حقوقدان علمی
field trip
گردش علمی
prescientific
پیش علمی
horticulture
باغبانی علمی
science fiction
افسانه علمی
researching
تحقیقات علمی
the triumphs of science
پیروزیهای علمی
researches
تحقیقات علمی
theoretic and practical
علمی وعملی
researched
تحقیقات علمی
theory
فرض علمی
principle
قانون علمی
applied or mixed
ریاضیات علمی
scientific experiment
تجربه علمی
scientific researches
تحقیقات علمی
scientific researches
پژوهشهای علمی
scientific management
مدیریت علمی
principle
اصل علمی
faculties
هیئت علمی
scientific method
روش علمی
faculty
هیئت علمی
memoire
مقاله علمی
theories
فرض علمی
scientific researches
تتبعات علمی
scientific applications
کابردهای علمی
scientail
ماهر علمی
scholarism
تحقیق علمی
scientific socialism
سوسیالیسم علمی
academic freedom
آزادی علمی
boffins
پژوهشگر علمی
research
تحقیقات علمی
boffin
پژوهشگر علمی
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
ionics
مبحث علمی یونها
scientifically
موافق اصول علمی
techincal and scientifici
بنگاههای علمی و فنی
homosapiens
نام علمی انسان
scientism
پیروی از روش علمی
school
مکتب علمی یافلسفی
terminologies
اصطلاحات علمی یافنی
schools
مکتب علمی یافلسفی
terminology
اصطلاحات علمی یافنی
pomology
میوه کاری علمی
teach-ins
بحث علمی دانشجویی
teach-in
بحث علمی دانشجویی
sciosophy
معرفت غیر علمی
ethnography
مطالعه علمی نژادها
tree surgery
تشریح علمی درخت
scientific data processing
پردازش داده علمی
scientific data processing
داده پردازی علمی
scientific notation
نشان گذاری علمی
criminology
مطالعه علمی جرم
theory
فرضیه علمی تعلیم
An immortal scientific work.
اثر علمی جاویدان
theories
فرضیه علمی تعلیم
science fiction
داستان تخیلی علمی
unscientific
خلاف موازین علمی
equivalent knowledge credit
تصدیق اعتبار علمی
theoretically
از لحاظ فرض علمی
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
equivalent knowledge credit
تصدیق دانش علمی
proving ground
محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
neurology
بحث علمی عصب شناسی
hydrotherapy
استفاده علمی اب دردرمان بیماریها
floating point calculation
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
terminological
وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
chronometry
وقت سنجی بطریق علمی
laity
غیر فنی وغیر علمی
He devoted a lifetime to scientific research.
یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
Scientific research.
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
paranormal
ماورای پدیدههای علمی مکشوف
objectives
علمی و بدون نظر خصوصی
objective
علمی و بدون نظر خصوصی
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
market research
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
organon
سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
zymurgy
مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Scientic experiments show that …
تجربه های علمی نشان می دهد که
to keep one's feet on the ground
<idiom>
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
appraises
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
references
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
appraise
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
reference
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
Delphinium
[نام علمی گل اسپرک در تهیه رنگینه زرد]
appraising
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
incisively
بطور نافذ بطور زننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com