English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
variously بطور مختلف
Search result with all words
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
Other Matches
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly بطور غلط بطور نامناسب
incisively بطور نافذ بطور زننده
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially بطور جنگی بطور نظامی
irrevocably بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
dissimilar مختلف
varying مختلف
sundry مختلف
discrepant مختلف
various مختلف
variegated مختلف
divergent مختلف
off مختلف
miscellaneous مختلف
diverse مختلف
disparate مختلف
diversely به اشکال مختلف
variant گوناگون مختلف
several جدا مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
miscellaneous works کارهای مختلف
half caste ازنژاد مختلف
diverse مختلف مخالف
asynchronous مختلف الزمان
half breed از نژاد مختلف
two discrepant stories دو حکایت مختلف
variate مختلف کردن
polyphyletic از نژادهای مختلف
heterochromatic مختلف اللون
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
internationals مربوط به کشورهای مختلف
eccentrics مختلف المرکز بودن
international مربوط به کشورهای مختلف
holdall جعبه اسبابهای مختلف
multifarious دارای انواع مختلف
stages مراحل مختلف یک موشک
interracial بین نژادهای مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
intercollegiate بین کالجهای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
stage مراحل مختلف یک موشک
variform گوناگون مختلف الشکل
stock market بورس کالاهای مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
process مراحل مختلف چیزی
rank and file شئون مختلف نظامی
varisized دارای اندازههای مختلف
diversiform دارای اشکال مختلف
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
processes مراحل مختلف چیزی
plugging ورودی که به وسایل مختلف
plug ورودی که به وسایل مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
team tennis بازیهای مختلف تنیس
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
outcross امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
polytechnical وابسته به علوم عملی مختلف
bytes کامپیوتر با طول کلمه مختلف
byte کامپیوتر با طول کلمه مختلف
walleye انواع مختلف اردک ماهی
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
gather دریافت داده از منابع مختلف
gathered دریافت داده از منابع مختلف
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
interstates بین ایالتها وکشورهای مختلف
bipolar تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
interstate بین ایالتها وکشورهای مختلف
homonymous دارای دویاچند معنی مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
interbreed نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
allomorph تصاریف مختلف کلمه یا فعل
caste طبقات مختلف مردم هند
castes طبقات مختلف مردم هند
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
scatter around <idiom> غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
middling اجناس مختلف از درجه متوسط
interdisciplinary مربوط به رشتههای مختلف علمی
fun house محل سرگرمی وتفریحات مختلف
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
variance اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
polytechnical وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
halftones عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
halftone عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
playback rate scale factor صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
teratoma تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
variations of temperature اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
whistle stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle-stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
polytechnic وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
paged با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
pages با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
pantheons معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
polytechnics وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
masking عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
pantheon معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
inequilateral دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
point سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
eurybathic قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
multiplex داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
toured مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
collages اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collage اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
touring مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
storage مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
busses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
self- سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
time chart جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com