Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
suddenly
بطور ناگهانی
Search result with all words
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
Other Matches
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
incisively
بطور نافذ بطور زننده
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially
بطور جنگی بطور نظامی
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
sudden
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
snaps
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
snap
ناگهانی
strike
تک ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
precipitating
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
snapping
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
precipitate
ناگهانی
snapped
ناگهانی
twitch
تکان ناگهانی
gust
باد ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
shocks
هراس ناگهانی
to bolt
ناگهانی جهیدن
peripeteia
تغییر ناگهانی
lunging
حمله ناگهانی
shocked
هراس ناگهانی
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
saltus
انتقال ناگهانی
canvassed
حمله ناگهانی
flare up
اشتعال ناگهانی
opportunity target
هدف ناگهانی
canvassing
حمله ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
canvasses
حمله ناگهانی
gusts
باد ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
explosive
یورش ناگهانی
accidents
مصیبت ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
lunges
حمله ناگهانی
killing
توفیق ناگهانی
killings
توفیق ناگهانی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
saltation
جنبش ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
flicks
تکان ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
flicking
تکان ناگهانی
flicked
تکان ناگهانی
bump
تکان ناگهانی
catastrophe
بلای ناگهانی
flick
تکان ناگهانی
clap
صدای ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
clapped
صدای ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
flare up
غضب ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
irruption
ایجاد ناگهانی
shock
هراس ناگهانی
crash
ورشکستگی ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
booming
ترقی ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
boomed
ترقی ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
random
مسیر ناگهانی
randomly
مسیر ناگهانی
raid
حمله ناگهانی
blow out
خروج ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
sudden-death
مرگ ناگهانی
catastrophes
بلای ناگهانی
sudden death
مرگ ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
switcheroo
تغییر ناگهانی
supervention
اتفاق ناگهانی
sudden stoppage
توقف ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
burst force
نیروی ناگهانی
detonation
انفجار ناگهانی
raids
حمله ناگهانی
raiding
حمله ناگهانی
break down
سقوط ناگهانی
raided
حمله ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
screamed
ناگهانی گفتن
scream
ناگهانی گفتن
sorties
حمله ناگهانی
sortie
حمله ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
twitches
انقباض ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
twitching
انقباض ناگهانی
twitches
تکان ناگهانی
twitched
انقباض ناگهانی
screams
ناگهانی گفتن
snapped
شتابزدگی ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
twitch
انقباض ناگهانی
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
twitched
تکان ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
irrevocably
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
flashes
بروز ناگهانی جلوه
intuition
کشف دریافت ناگهانی
intuitions
کشف دریافت ناگهانی
thrust line
خط شروع حمله ناگهانی
Yankee
ضربه ناگهانی وشدید
Yankees
ضربه ناگهانی وشدید
lunging
پرتاب ناگهانی جهش
lunging
پیشروی ناگهانی خیز
yank
ضربه ناگهانی وشدید
yanked
ضربه ناگهانی وشدید
yanking
ضربه ناگهانی وشدید
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
yanks
ضربه ناگهانی وشدید
take back
<idiom>
ناگهانی بدست آوردن
storms
تغییر ناگهانی هوا
storming
تغییر ناگهانی هوا
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی کردن
lunge
پرتاب ناگهانی جهش
lunge
پیشروی ناگهانی خیز
a pang of hunger
احساس ناگهانی گرسنگی
lunged
پرتاب ناگهانی جهش
lunged
پیشروی ناگهانی خیز
twitch
حرکت یا کشش ناگهانی
lunges
پرتاب ناگهانی جهش
lunges
پیشروی ناگهانی خیز
nosedive
افت ناگهانی کردن
nosedives
افت ناگهانی کردن
taken aback
<idiom>
ناگهانی متعجب شدن
raid
تک ناگهانی حمله هوایی
twitches
حرکت یا کشش ناگهانی
storm
تغییر ناگهانی هوا
paroxysm
حمله ناگهانی مرض
raid
ورود ناگهانی پلیس
nosediving
افت ناگهانی کردن
paroxysms
حمله ناگهانی مرض
flash
بروز ناگهانی جلوه
williwaw
تند باد ناگهانی
flashed
بروز ناگهانی جلوه
lash out
<idiom>
ناگهانی حمله به کسی
to shoot to fame
<idiom>
ناگهانی به شهرت رسیدن
raided
ورود ناگهانی پلیس
raided
تک ناگهانی حمله هوایی
raids
تک ناگهانی حمله هوایی
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com