English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
In appiarance it is a strong building. بظاهر ساختمان محکمی است
Other Matches
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
ostensibly بظاهر
verisimilar بظاهر درست وحقیقی
On the face of it. Outwardly. بظاهر امر ( بر حسب ظاهر )
One must not judge by appearances . بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
irish bull بیان بظاهر موافق و درحقیقت مخالف
fixedness محکمی
toughness محکمی
tightness محکمی
duress محکمی
fastnesses محکمی استواری
fastness محکمی استواری
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
He is undeflectable . He is staunch . آدم محکمی است
entablature قاب اهن محکمی
As firm as a rock . به محکمی آهن ( سنگ )
She shook my hand with a firm clasp . با من دست محکمی داد
disjunctive حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
Tie a rope in a firm knot . طناب را گره محکمی زدن
corrugated cardboard مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
constructions ساختمان
building line بر ساختمان
foundation پی ساختمان
substructure پی ساختمان
construction ساختمان
erection ساختمان
carbody ساختمان
substructures پی ساختمان
stance ساختمان
stances ساختمان
types ساختمان
typed ساختمان
type ساختمان
frame ساختمان
built-up پر از ساختمان
built up پر از ساختمان
homoplastic هم ساختمان
erections ساختمان
making ساختمان
structures ساختمان
structure of an animal ساختمان
structuring ساختمان
mechanism ساختمان
mechanisms ساختمان
building ساختمان
structureless بی ساختمان
structure ساختمان
fleuron [آراستن ساختمان با گل]
cost of construction بهای ساختمان
constructiveness قوه ساختمان
primary structure ساختمان اولیه
contracting industry صنعت ساختمان
crane construction ساختمان جرثقیل
building line خط کناری ساختمان
primary structure ساختمان اصلی
contractors pump پمپ ساختمان
front نمای ساختمان
cost of construction هزینه ساختمان
building component اجزای ساختمان
built in جزو ساختمان
constructional feature طرح ساختمان
propylaeum در بزرگ ساختمان
building plant وسایل ساختمان
building permit پروانه ساختمان
building official بازرسان ساختمان
dentition ساختمان دندانها
building material مصالح ساختمان
steel construction ساختمان فولادی
soil structure ساختمان خاک
building costs هزینههای ساختمان
building connection انشعاب ساختمان
sandwitch construction ساختمان لایهای
blindage صافکاری ساختمان
building system سیستم ساختمان
building trade joinery نجاری ساختمان
structuralize ساختمان کردن
structuralization ایجاد ساختمان
constructional dimension ابعاد ساختمان
constructional dimension بعد ساختمان
pygidium ساختمان دم و کفل
component part جزء ساختمان
columnar structure ساختمان ستونی
steel framed structured ساختمان فولادی
capital construction ساختمان سرمایه
bunkhouse ساختمان خوابگاه
building trade worker تعمیرکار ساختمان
situation of a building موقعیت ساختمان
fabric ساختار ساختمان
inhouse work توکار ساختمان
main building ساختمان اصلی
apartment house ساختمان آپارتمانی
high-rise ساختمان بلند
City Hall ساختمان شهرداری
house building ساختمان مسکونی
home building ساختمان مسکونی
high rise block ساختمان بلند
zonation ساختمان غشایی
low loss construction ساختمان کم تلفات
hydraulic construction ساختمان ابی
length overall طول ساختمان
integral construction ساختمان یکپارچه
industrial building ساختمان صنعتی
intermediate structure ساختمان داخلی
laminated construction ساختمان ورقهای
laminated structure ساختمان لایهای
laminated structure ساختمان متورق
imperfect structural ساختمان ناتمام
height overall ارتفاع ساختمان
under construction دردست ساختمان
height of building بلندی ساختمان
exhibition building ساختمان نمایشگاه
overall width عرض ساختمان
annexe ساختمان فرعی
local building inspector پلیس ساختمان
chapter-house ساختمان جلسات
tectonics ساختمان شناسی
system's design ساختمان سیستم
cone ساختمان مخروطی
plant construction ساختمان کارخانه
site engineering مدیر ساختمان
foundation soil پی ریزی ساختمان
gross area پهنه ساختمان
turn out ساختمان اب پخش
trisyly ساختمان سه ستونی
office building ساختمان اداری
on the stocks در دست ساختمان
tower building ساختمان برجی
data structure ساختمان داده ها
banded structure ساختمان نواری
facility مکان ساختمان
handrails نرده ساختمان
handrail نرده ساختمان
civil engineering مهندسی ساختمان
headroom ارتفاع ساختمان
smokestacks دودکش ساختمان
smokestack دودکش ساختمان
shell بدنه ساختمان
shells بدنه ساختمان
shelling بدنه ساختمان
civil engineers مهندس ساختمان
block یک دستگاه ساختمان
formation ساختمان تشکیلات
materials مصالح ساختمان
material مصالح ساختمان
real estate املاک و ساختمان
entrance door در جلویی [ساختمان]
entrance در جلویی [ساختمان]
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
superstructures ساختمان فوقانی
superstructure ساختمان فوقانی
fronting نمای ساختمان
front نمای ساختمان
steeples ساختمان بلند
blocked یک دستگاه ساختمان
blocks یک دستگاه ساختمان
civil engineer مهندس ساختمان
frontages نمای ساختمان
frontage نمای ساختمان
makes ساختمان ساخت
make ساختمان ساخت
constructions تعبیر ساختمان
construction تعبیر ساختمان
physiques ساختمان بدن
physique ساختمان بدن
trenches گود ساختمان
trench گود ساختمان
edifices ساختمان بزرگ
edifice ساختمان بزرگ
steeple ساختمان بلند
stonework ساختمان سنگی
structurally وابسته به ساختمان
structural وابسته به ساختمان
auxiliary construction ساختمان کومکی
architectonic تکنولوژی ساختمان
apartment building ساختمان اپارتمانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com