English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
Other Matches
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
capitulary کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
deuteronomic وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
reader مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
upperlimit حد بالایی
upper limit حد بالایی
upwards بالایی
upper بالایی
upward بالایی
superior بالایی
uppers بالایی
over- بالایی
over بالایی
accolade سر بالایی
upper deck پل بالایی
accolades سر بالایی
superiors بالایی
uphill سر بالایی
invisible hand منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
upper floor اشکوب بالایی
topsawyer اره کش بالایی
topping lift مهار بالایی
upper transit تار بالایی
surface width عرض بالایی
gunnel لبه بالایی دیوارکشتی
upper flammability limit حد بالایی اشتعال پذیری
beer moustache رد آبجو روی لب بالایی
gunwale لبه بالایی دیوارکشتی
juice moustache رد آبمیوه روی لب بالایی
head بخش بالایی وسیله
to toil up hill بسختی از سر بالایی رفتن
roll in <idiom> باقیمت بالایی رسیدن
upside قسمت بالایی فوقانی
gunwale لبه بالایی دیواره قایق
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
moustache رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
deceleron شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
geison [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
gaff میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
bridge deck بدنه پل
hull بدنه
casings بدنه
hulls بدنه
casing بدنه
frameworks بدنه
framework بدنه
contour بدنه
compartment بدنه
fuselage بدنه
body بدنه
bodies بدنه
housing بدنه
trunks بدنه
fuselages بدنه
shaft بدنه
shafts بدنه
compartments بدنه
trunk بدنه
tige بدنه ساقه
hulks بدنه کشتی
white body بدنه سفید
to connect to frame اتصال به بدنه
hulk بدنه کشتی
cartridge shell بدنه پوکه
automobile body sheet بدنه اتومبیل
auto body sheet بدنه اتومبیل
furnace body بدنه کوره
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
airframe بدنه هواپیما
hull column پایه بدنه
elevator casing بدنه بالابر
die stock بدنه رنده
westwork بدنه غربی
hull insurance بیمه بدنه
box type van body بدنه صندوق
stock بدنه رنده
trunks بدنه ستون
stocked بدنه رنده
shell بدنه ساختمان
trunk بدنه ستون
costa تیغه در بدنه
shafts بدنه چوبه
buffer body بدنه دافع
shells بدنه ساختمان
shaft بدنه چوبه
shelling بدنه ساختمان
turbin casing بدنه توربین
head شبکه یا بدنه
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
fuselages بدنه هواپیما
pump casting بدنه پمپ
revetment پوشش بدنه
ground اتصال بدنه
loop body بدنه حلقه
hull بدنه کشتی
hull بدنه قایق
hulls بدنه کشتی
hulls بدنه قایق
fuselage بدنه هواپیما
motor casing بدنه موتور
monohull قایق با یک بدنه
pressure hull بدنه ضد فشار
magnet housing بدنه اهنربا
magnet case بدنه اهنربا
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
multihull قایق با بیش از یک بدنه
selected material لایه بدنه راه
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
seacock شیرهای بدنه ناو
saddletree بدنه چوبی زین
bottom line طناب زیر بدنه
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
thallus ساقه بدنه گیاه
freeboard بدنه فوقانی ناو
engine block قالب یا بدنه موتور
hull down بدنه پشت حفاظ
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
heel قسمت عقبی بدنه قایق
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
heels قسمت عقبی بدنه قایق
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
possitive stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
negative stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
that book ان کتاب
bokk کتاب
text کتاب
letter writer کتاب
i sold the book for rials 0 کتاب را
hexateuch شش کتاب
booked کتاب
books کتاب
book کتاب
texts کتاب
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com