English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
crown colony بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
Other Matches
common wealth ممالک مشترک المنافع
the common wealth of australia ممالک مشترک المنافع استرالیا
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
common wealth مشترک المنافع
commonweal مشترک المنافع
commonwealths مشترک المنافع
commonwealth مشترک المنافع
common wealth ملل مشترک المنافع
commonwealth games جام کشورهای مشترک المنافع
sig گروه مشترک المنافع ویژه
commonwealth کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealths کشورهای مشترک المنافع جمهور
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
Jacobean مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
kingship مقام سلطنت
the british common wealth of nation انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
microspacing خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
lese majeste خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
lese majesty خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
recursive equations معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
fortran زبان برنامه نویسی که مقام اول را در استفادههای علمی دارد
coulomb's law نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
gig ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
subkingdom سلطنت تابع سلطنت دیگری
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
abroad ممالک بیگانه
developed contries ممالک پیشرفته
balkan entent ائتلاف ممالک بالکان
developed contries ممالک توسعه یافته
common divisor مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
point four رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
viceroyalty نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyship نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
comparative cost اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
several بعضی
cretain بعضی
divers بعضی
some بعضی
reigns سلطنت
Majesty سلطنت
king dom سلطنت
king ship سلطنت
kinghood سلطنت
queenhood سلطنت
kingdom سلطنت
reigned سلطنت
reign سلطنت
dominion سلطنت
reigin سلطنت
antimonaechical ضد سلطنت
the u kingdom سلطنت
the u states سلطنت
realms سلطنت
raj سلطنت
sultanate سلطنت
realm سلطنت
sultanates سلطنت
Majesties سلطنت
sometimes بعضی مواقع
sometimes بعضی اوقات
allegedly بنابگفتهء بعضی
occasionally <adv.> بعضی ازاوقات
alleged بنابگفتهء بعضی
frequently [quite often] <adv.> بعضی ازاوقات
once in a while <adv.> بعضی ازاوقات
piezoelectric ارتباط در بعضی موادکریستالی
regencies نیابت سلطنت
monarchic سلطنت خواه
absolute monarchy سلطنت مطلقه
the united kingdom سلطنت متحده
monarchize تبدیل به سلطنت
regency نیابت سلطنت
regality سلطنت قلمرو
regnant سلطنت کننده
constitutional monarchies سلطنت مشروطه
antimonaechical مخالف سلطنت
royalism سلطنت طلبی
rights of throne حقوق سلطنت
constitutional monarchy سلطنت مشروطه
reigns سلطنت کردن
royalist سلطنت طلب
monarchical سلطنت طلبی
monarchize سلطنت کردن
royalist طرفدار سلطنت
reigned سلطنت کردن
monarchist سلطنت طلب
monarchists سلطنت طلب
reign سلطنت کردن
royalists طرفدار سلطنت
royalists سلطنت طلب
decrown خلع از سلطنت
Britain انگلیس
the english انگلیس ها
albion انگلیس
cutin پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
dethrones از سلطنت خلع کردن
Achaemenid دوره سلطنت هخامنشیان
reigned سلطنت یاحکمرانی کردن
monarchism اصول سلطنت مستقل
reign سلطنت یاحکمرانی کردن
reigns سلطنت یاحکمرانی کردن
viceregal مربوط به نیابت سلطنت
viceroyal مربوط به نیابت سلطنت
dethrone از سلطنت خلع کردن
vice regent وابسته به نیابت سلطنت
regina ملکه سلطنت کننده
reigin جکومت سلطنت کردن
dethroned از سلطنت خلع کردن
dethroning از سلطنت خلع کردن
absolutism سیستم سلطنت استبدادی
Whitehall دولت انگلیس
englishism انگلیس مابی
Great Britain کشور انگلیس
British اهل انگلیس
Downing Street دولت انگلیس
the british legation سفارت انگلیس
englander اهل انگلیس
Britons خاک انگلیس
british possessions متصرفات انگلیس
Briton خاک انگلیس
Britishers تبعه انگلیس
Britisher تبعه انگلیس
proconsul افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
megaspore هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
chitin جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
nurse a grudge <idiom> احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
monarchy سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
enthroning برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrones برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
legitimism هواخواه سلطنت ارثی ومشروع
enthrone برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroned برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
monarchic مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
monarchies سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
hundredweight وزنهای که در انگلیس با 211رطل
regiments گردان در ارتش انگلیس
Anglican وابسته بکلیسای انگلیس
House of Lords مجلس لردهای انگلیس
hundredweights وزنهای که در انگلیس با 211رطل
farthing پول خرد انگلیس
regiment گردان در ارتش انگلیس
Anglicans وابسته بکلیسای انگلیس
House of Commons مجلس عوام انگلیس
tunics کت کوتاه سربازان انگلیس
tunic کت کوتاه سربازان انگلیس
farthings پول خرد انگلیس
C. of E مخفف کلیسای انگلیس
briticism اصطلاحات خاص انگلیس
white hall هیئت حاکمه انگلیس
Union Jack پرچم ملی انگلیس
Union Jacks پرچم ملی انگلیس
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
subject to the british rule تابع حکومت انگلیس
john bull لقب ملت انگلیس
excalibur شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
he was sent to england به انگلیس اعزام کردند
half sovereign سکه زر ده شیلینکی انگلیس
stenosis تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanish بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
index number مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
awn الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
bote حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
zonate واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
draft mode چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
Victorian مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
legitimist هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
millenarian معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
shilling شیلینگ واحد پول انگلیس
HMS مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
fusilier هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
prince royal پسر ارشد پادشاه انگلیس
pict مردمان غیر سلتی انگلیس
dukes لقب موروثی اعیان انگلیس
fusileer هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com