English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
supervisory بعنوان بررسی کننده
Other Matches
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
benzocaine ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
surveying officer افسر بررسی کننده
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
leap frog test و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edited فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
by way of بعنوان
undwe the t. of بعنوان
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
under cover of frind ship بعنوان دوستی
under the plea of بعنوان به بهانه
preparatorily بعنوان تهیه
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pattern بعنوان الگو بکاربردن
armlet بازوبند [بعنوان جواهر]
under the notion of بعقیده بفکر بعنوان
co-opting بعنوان همقطار پذیرفتن
patterns بعنوان الگو بکاربردن
co-opted بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation پذیرفتن بعنوان همکار
co option پذیرفتن بعنوان همکار
surcharges بعنوان جریمه گرفتن
surcharge بعنوان جریمه گرفتن
co opt بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opt بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opts بعنوان همقطار پذیرفتن
mark بعنوان سیگنال استفاده میکند
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
under the guize of بعنوان به بهانه درهیئت درزی
to take something as a joke چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
on the score of neglect بعنوان غفلت ازاین بابت
I pulled him by the ears. گوشش را کشیدم ( بعنوان تنبیه )
marks بعنوان سیگنال استفاده میکند
parent بعنوان والدین عمل کردن
as بهمان اندازه بعنوان مثال
sit-in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
instance بعنوان مثال ذکر کردن
historicize بعنوان تاریخ نشان دادن
sit-ins حضور درمحلی بعنوان اعتراض
tax incentive مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
to present oneself [as] خود را اهداء کردن [بعنوان]
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
instances بعنوان مثال ذکر کردن
Mountaineering . Mountain - climbing . کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
sit in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
taskwork کاری که بعنوان وفیفه انجام میشود
he was engagedon probation بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
for keeps برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
to tutor بعنوان معلم سرخانه کار کردن
to lose something چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
to forfeit something چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
officiated بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
lapboard تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
officiate بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
to lose something مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
bucktail نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
To stipulate. شرط کردن (بعنوان شرایط قرار دادن )
to forfeit something مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
He has been exposed as a traitor. هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
The letter is addressed to you . نامه بعنوان شما نوشته شده است
pattern بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
patterns بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
bag قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
sprag قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
eryngo ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
bags قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
. Why,what was the harm? چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
queen of دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
Pickles are often eaten as a relish . خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
lupulin خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
writes بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
write بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
bug نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
bugs نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baseboard چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
paragons رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
thyratron پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
head طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
aperitif نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
fumigant ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
designated hitter بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
mulches که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
cut-out روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cereal حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
mulch که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
amphetamines مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
Perspex خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
amphetamine مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
cut-outs روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
prize fellow شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
cereals حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
grand tours سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
cryoelectronic storage یک وسیله ذخیره شامل موادی که در دماهای بسیار پایین بعنوان هادیهای عالی عمل می کنند
grand tour سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
scrim پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
ramdrive.sys در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
to regard somebody [something] as something کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
under the veil of religion درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
check بررسی
inquiries بررسی
reviews بررسی
review بررسی
checked بررسی
checks بررسی
surveillance بررسی
deliberations بررسی
inquiry بررسی
deliberation بررسی
reviewing بررسی
survey بررسی
examination بررسی
vetting بررسی
investigations بررسی
examinations بررسی
surveys بررسی
studies بررسی
probed بررسی
investigation بررسی
probe بررسی
scrutiny بررسی
study بررسی
surveyed بررسی
studying بررسی
checking بررسی
probes بررسی
handling بررسی
input/output بررسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com