Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
Please come up .
بفرمائید بالا
Other Matches
That way please!
بفرمائید به آن طرف !
This way please. store across the street.
بفرمائید از این طرف
This way, please !
بفرمائید از این طرف !
Here is my driving licence.
بفرمائید، این گواهینامه من.
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
galleries
لژ بالا
gallery
لژ بالا
up
رو به بالا
over-
بالا
upped
بالا
up stairs
بالا
up there
ان بالا
upper
بالا
balcony
لژ بالا
outreach
بالا
on high
در بالا
uppermost
از بالا
overhead
بالا
overhead
سر بالا
overtone
بالا تن
overtones
بالا تن
highs
بالا
up
بالا
highest
بالا
lever bridge
پل بالا رو
balconies
لژ بالا
above
در بالا
over
بالا
aloft
بالا
upper limit
حد بالا
superincumbent
از بالا
upside
بالا
ascendency
بالا
ascendancy
بالا
top
بالا
aweigh
بالا
at a great age
در سن بالا یی
high
بالا
upped
رو به بالا
atop
بالا
upping
بالا
upping
رو به بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
headwater
بالا اب
the above figures
ارقام بالا
top carriage
قنداق بالا
embezzling
بالا کشیدن
top cast
ریختن از بالا
to set in
بالا امدن
embezzled
بالا کشیدن
to puff up
بالا امدن
to puff out
بالا امدن
to fetch up
بالا اوردن
to cast the g.
بالا اوردن
to bring up
بالا اوردن
raising
بالا اوردن
they were filfty at the outsid
دست بالا
embezzles
بالا کشیدن
the upper storey
اشکوب بالا
embezzle
بالا کشیدن
top pour
ریختن از بالا
upper classes
طبقه بالا
uplifter
بالا برنده
upgrade
بالا بردن
upgrade
از درجه بالا
upgrade
بطرف بالا
upgraded
بالا بردن
upgraded
از درجه بالا
upgraded
بطرف بالا
upper beam
تیر بالا
upper bound
کران بالا
upward
بطرف بالا
upwards
بطرف بالا
upward rotation
چرخش رو به بالا
upward motion
حرکت رو به بالا
upward flow
جریان رو به بالا
upward compatible
همساز رو به بالا
upriser
بالا رونده
uprear
بالا بردن
upraise
بالا بردن
upgrades
بالا بردن
upgrades
از درجه بالا
upgrades
بطرف بالا
toss your oars
پارو بالا
topsides
قسمت بالا
shoot forth
بالا جستن
shoot out
بالا جستن
shoot-out
بالا جستن
shoot-outs
بالا جستن
soar
بالا رفتن
soared
بالا رفتن
topside
قسمت بالا
lifting device
ابزار بالا بر
unfield
میدان بالا
upgrading
بالا بردن
upgrading
از درجه بالا
upgrading
بطرف بالا
rallied
بالا بردن قی مت
rallies
بالا بردن قی مت
rally
بالا بردن قی مت
up and down
بالا و پایین
topmast
دکل بالا
top down
از بالا به پایین
hoisted
بالا بردن
hoisted
بالا کشیدن
hoists
بالا بردن
high impedance
امپدانس بالا
high grown
بلند بالا
hoists
بالا کشیدن
uplift
بالا بردن
uplifts
بالا بردن
hoist
بالا کشیدن
hoist
بالا بردن
atop
بطرف بالا
top-down
از بالا به پایین
spec
مشخصات بالا
high precison
دقت بالا
toss
بالا انداختن
tossed
بالا انداختن
tosses
بالا انداختن
tossing
بالا انداختن
high order
رتبه بالا
face up feed
خورد رو به بالا
heave
بالا کشیدن
heaved
بالا کشیدن
abovestairs
طبقه بالا
heave away
بالا بکشید
head piece
قسمت بالا
h.f.
فرکانس بالا
ascendance
بالا رفتن
ascendent
بالا رونده
ascensive
بالا رونده
at the utmost
دست بالا
heave in
بالا کشیدن
high burst
ترکش بالا
boosters
بالا برنده
radius
زند بالا
high frequency alternator
ژنراتورفرکانس بالا
high frequency
فرکانس بالا
high frequency
بسامد بالا
high efficiency
راندمان بالا
high contrast
تغایر بالا
ascending
بالا رونده
booster
بالا برنده
bottom up
از پایین به بالا
talll
بلند بالا
promote
بالا بردن
promoted
بالا بردن
promotes
بالا بردن
promoting
بالا بردن
upheaval
بالا امدن
upheavals
بالا امدن
scandent
بالا رونده
res
noitaloseR بالا
elevating
بالا بردن
elevates
بالا بردن
elevate
بالا بردن
surmountable
بالا قرارگرفتنی
spoke bone
زند بالا
aspire
بالا رفتن
aspired
بالا رفتن
aspires
بالا رفتن
aspiring
بالا رفتن
Mt
بالا رفتن
Mts
بالا رفتن
regorge
بالا اوردن
radio frequency
فرکانس بالا
pushup
بالا فشردنی
joo chin pyon soon koot
کف دست بالا
jack up
بالا بردن
it comes from above
از بالا می آید
intumesce
بالا امدن
high wing
بال بالا
high voltage
ولتاژ بالا
high temperature
دمای بالا
high storage
انباره بالا
long precision
با دقت بالا
raises
بالا کشیدن
raises
بالا بردن
plan view
نمای بالا
plan view
دید از بالا
jack
بالا بردن
jacks
بالا بردن
on stilts
بالا ایستاده بل
raise
بالا بردن
raise
بالا کشیدن
mountant
بالا رونده
high resolution
وضوح بالا
lift
بالا دادن
uptake
بالا برنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com