English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
According to the riport . بقرار این گزارش
Other Matches
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
percent بقرار در صد
to keep an appointment بقرار
perdiem بقرار روزی
at بقرار سرتاسر
per annum بقرار هر سال
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
percapita بقرار هر نفری هر راس
Their names are as follows . اسامی آنها بقرار زیر است
percentile محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator گزارش زایی گزارش گیری
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
reported گزارش
recitetion گزارش شز
reports گزارش
reportage گزارش
report generator گزارش زا
account گزارش
report گزارش
accident reporting گزارش حادثه
reportable گزارش دادنی
school report گزارش اموزشگاه
commentary گزارش رویداد
commentaries گزارش رویداد
hot report گزارش مهم
rpg مولدبرنامه گزارش
flash report گزارش انی
subemit a report گزارش دادن
status report گزارش وضعیت
journal گزارش روزانه
management report گزارش مدیریت
journals گزارش روزانه
internal report گزارش داخلی
situation report گزارش وضعیت
periodic report گزارش دورهای
an incomprehensive report گزارش کوتاه
final report گزارش نهایی
error report گزارش خطا
command report گزارش فرماندهی
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
blue bell گزارش بدرفتاری
annual report گزارش سالیانه
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
bruit گزارش سروصدا
blue bark گزارش حرکت
report generator مولد گزارش
report generation تولید گزارش
report writer نویسنده گزارش
edit line خط گزارش وضعیت
report writer گزارش نویسی
report program برنامه گزارش
quarterly report گزارش سه ماهه
annual report گزارش سالانه
detailed report گزارش مشروح
report file فایل گزارش
blue bell گزارش جنایت
returning گزارش رسمی
press report گزارش خبری
returns گزارش رسمی
minute گزارش وقایع
account اهمیت گزارش
report گزارش دادن
returns گزارش دادن
report گزارش دادن به
report گزارش دیدبانی
returning گزارش دادن
return گزارش دادن
return گزارش رسمی
returned گزارش دادن
returned گزارش رسمی
reported گزارش دادن
reported گزارش دادن به
logs گزارش سفرهواپیما
wrap up گزارش خلاصه
action گزارش وضع
actions گزارش وضع
viva voting گزارش شفاهی
viva report گزارش شفاهی
visualreport گزارش بصری
to give forth گزارش دادن
technical report گزارش فنی
survey report گزارش بازرسی
story روایت گزارش
expertise گزارش اهل فن
log گزارش سفرهواپیما
submit a report گزارش دادن
turn in <idiom> گزارش دادن
reports گزارش دیدبانی
reports گزارش دادن به
reports گزارش دادن
reported گزارش دیدبانی
super visum corporis گزارش معاینه جسد
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
misreport اشتباه گزارش دادن
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
progress report گزارش پیشرفت کار
weekly progress report گزارش هفتگی کار
reportedly طبق گزارش یا شایعه
to give an account of گزارش و توضیح دادن
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
schedule report گزارش زمانبندی شده
project technical report گزارش فنی پروژه
project technical report گزارش فنی طرح
snap report گزارش فوری یا انی
progress reporting گزارش پیشرفت کار
reportable items اقلام قابل گزارش
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
logs گزارش سفرنامه کشتی
exception reporting گزارش گیری مخصوص
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
draft report گزارش نیمه نهایی
contact report گزارش اخذ تماس
docking report گزارش تعمیر ناو
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
bill گزارش جریان دعوی
log گزارش سفرنامه کشتی
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
call up دستور ارسال گزارش
journal book دفتر گزارش روزانه
interim report گزارش پیشرفت کار
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
annual financial statement گزارش مالی سالانه
call-ups دستور ارسال گزارش
call-up دستور ارسال گزارش
flash report گزارش برق اسا
bills گزارش جریان دعوی
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
return گزارش نهایی هیات تحقیق
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
report generator برای تامین گزارش کامل
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
feasibility امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
flags جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
Anyone found trespassing is liable to be reported to the police. هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
forward tell انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
stet processus گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
relates گزارش دادن شرح دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com