English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
hypsometry بلندی پیمایی
Other Matches
march راه پیمایی
levelling rod زمین پیمایی
measurement ofland زمین پیمایی
perambulation زمین پیمایی
surveying زمین پیمایی
measuring rod گز زمین پیمایی
odometry مسافت پیمایی
stereometry گنج پیمایی
marching راه پیمایی
marches راه پیمایی
marched راه پیمایی
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
sashay راه پیمایی تفریحی
fathoms عمق پیمایی کردن
trudged راه پیمایی بازحمت
trudges راه پیمایی بازحمت
trudging راه پیمایی بازحمت
fathom عمق پیمایی کردن
fathomed عمق پیمایی کردن
forced marching راه پیمایی اجباری
fathoming عمق پیمایی کردن
mountaineers کوه پیمایی کردن
mountaineer کوه پیمایی کردن
surveys زمین پیمایی مساحی
surveyed زمین پیمایی مساحی
trudge راه پیمایی بازحمت
survey زمین پیمایی مساحی
to cast the lead ژرف پیمایی کردن
fathoming واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathom واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathoms واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathomed واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
funeral march راه پیمایی درمراسم جنازه
stereometry حجم پیمایی جسم سنجی
geodetically ازروی علم زمین پیمایی
marching ماه مارس راه پیمایی کردن
marches ماه مارس راه پیمایی کردن
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
march ماه مارس راه پیمایی کردن
marched ماه مارس راه پیمایی کردن
leagues واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
league واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
geodetic وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
jacob's staff چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
minuteman نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
sublimity بلندی
ascendent بلندی
gratification سر بلندی
heights بلندی
exaltedness بلندی
tallness بلندی
loftiness بلندی
loudness بلندی
the sublime بلندی
toft بلندی
low-rise کم بلندی
Highnesses بلندی
rise بلندی
altitudes بلندی
rises بلندی
Highness بلندی
exaltation بلندی
loom بلندی
altitude بلندی
loomed بلندی
looming بلندی
looms بلندی
height بلندی
elevation بلندی
uplands بلندی
upland بلندی
elevations بلندی
contour پست و بلندی
how tall is it? بلندی ان چقدراست
headroom بلندی طاق
ups and down پستی و بلندی
Highnesses بلندی مقام
tonal volume بلندی صوت
Highness بلندی مقام
suction lift بلندی مکش
ruggedness پستی و بلندی
hilliness پستی و بلندی
height of fill بلندی اکند
height of building بلندی ساختمان
volumes بلندی صدا
acrophobia ترس از بلندی
acrophobia بلندی هراسی
volume بلندی صدا
critical height بلندی بحرانی
effective length of strut بلندی کمانش
supremacy بلندی افراشتگی
eminency تعالی بلندی
eminence تعالی بلندی
crow's nest بالای بلندی
lifts مرتفع بنظرامدن بلندی
superelevation بلندی بر اضافه ارتفاع
lifting مرتفع بنظرامدن بلندی
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
lift مرتفع بنظرامدن بلندی
vu واحد بلندی صدا
volume unit واحد بلندی صدا
lifted مرتفع بنظرامدن بلندی
blade height adjustment پهنای تنظیم بلندی
feature line خط پست و بلندی زمین
altitude بلندی از سطح دریا
head way بلندی طاق سرعت
embank بلندی یاپشته ساختن
edge raise بلندی لبه ورق
altitudes بلندی از سطح دریا
generously با نظر بلندی به جوانمردی
accentuation پستی و بلندی صدا
sone واحد بلندی صوت
bird's eye views منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
featuring وضع پست و بلندی زمین
features وضع پست و بلندی زمین
featured وضع پست و بلندی زمین
feature وضع پست و بلندی زمین
stentor شخصی که صدای بلندی دارد
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
relief شکل فاهری و پست و بلندی
lapseratc میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
homogeneous area منطقه هموارو بدون پست و بلندی
the door banged درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
sagfety island بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
dipole انتنی که نصف طول موج بلندی دارد
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
rise and fall تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
net antena انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
dolman جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
to take the a بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
liberal gift بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
key signature گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
hot dog skiing اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com