Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
take off
<idiom>
بلند شدن هواپیما
Search result with all words
lift off
بلند شدن هواپیما یا موشک
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
trim for take off
سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
The aircraft got off the ground .
هواپیما اززمین بلند شد
Other Matches
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
legged
پا بلند
lengthwise
بلند
highfalutin
بلند
talll
قد بلند
uplands
بلند
upland
بلند
soaring
بلند
talll
بلند
forte
بلند
fortes
بلند
towering
بلند
highest
بلند
highs
بلند
pointers
خط کش بلند
high
بلند
vociferous
بلند
eminent
بلند
pointer
خط کش بلند
amplifiers
بلند گو
grandiose
بلند
loftily
بلند
willowy
بلند
skyscraper
بلند
skyscrapers
بلند
tall
بلند
loudly
بلند
taller
بلند
taller
قد بلند
tallest
بلند
tallest
قد بلند
loudspeaker
بلند گو
mouth filling
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
loud speaker
بلند گو
long
بلند
long-
بلند
longed
بلند
longer
بلند
longest
بلند
longs
بلند
amplifier
بلند گو
tall
قد بلند
rumbustious
بلند
megaphones
بلند گو
megaphone
بلند گو
aloud
بلند
high grown
بلند قد
eton collan
بلند
anti-aircraft
ضد هواپیما
airplane
هواپیما
flight
هواپیما
airplanes
هواپیما
aircraft
هواپیما
airplain
هواپیما
planing
هواپیما
planes
هواپیما
tailplane
دم هواپیما
planed
هواپیما
air plane
هواپیما
aeroplane
هواپیما
escadrille
6 هواپیما
one aircraft was shot down
یک هواپیما
air craft
هواپیما
plane
هواپیما
flying machine
هواپیما
aeroplanes
هواپیما
raised kerb
لبه بلند
gauntlet
دستکش بلند
gauntlets
دستکش بلند
gaff
خنده بلند
slender
بلند وباریک
prolong blast
سوت بلند
liberal
نظر بلند
quick time
سر قدم بلند
raised kerb
جدول بلند
plyanthus
پامچال بلند
loud
باصدای بلند
elevated ground
زمین بلند
soars
بلند پروازکردن
soared
بلند پروازکردن
soar
بلند پروازکردن
outdoor antenna
انتن بلند
ascends
بلند شدن
roughest
پست و بلند
riser
بلند شونده
downland
چراگاه بلند
moppy
کلفت بلند
oxlip
پامچال بلند
loudest
باصدای بلند
loudest
بلند اوا
famous
بلند اوازه
banquette
زمین بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
alto relievo
برجسته بلند
alp
قله بلند
alp
کوه بلند
tor
صخره بلند
to throw up
بلند کردن
louder
بلند اوا
louder
باصدای بلند
upraise
بلند کردن
lifted
بلند کردن
lifting
بلند کردن
lifts
بلند کردن
aquacade
فوارهء بلند
loud
بلند اوا
to read out
بلند خواندن
to kick up
با پا بلند کردن
throw up
بلند کردن
slab sided
بلند ولاغر
shandygaff
بلند رویایی
clarion
شیپور بلند
mitt
دستکش بلند
mitts
دستکش بلند
shandies
بلند رویایی
shandy
بلند رویایی
exalted
بلند مرتبه
coamings
لبه بلند
row de dow
صدای بلند
Catholics
بلند نظر
Catholic
بلند نظر
talll
بلند بالا
bigmouthed
صدا بلند
blast furnace coke
کک کوره بلند
boisterous laughter
خنده بلند
tallish
نسبتا بلند
capote
شنل بلند
chivalric
بلند همت
supereminent
بسیار بلند
ambition
بلند همتی
slam bang
با سر وصدای بلند
liberals
نظر بلند
rough
پست و بلند
high crowned
نوک بلند
elevated
بلند مرتبه
heaved
بلند کردن
heave
بلند کردن
high hat
کلاه بلند
forte
موسیقی بلند
high hurle
مانع بلند
fortes
موسیقی بلند
large hearted
نظر بلند
high pass
پاس بلند
high rise block
ساختمان بلند
high grown
بلند بالا
lifter
بلند کننده
long splice
پیوند بلند
long run
بلند مدت
long robe
ردای بلند
long haul
خط سیر بلند
upland
زمین بلند
high flying
بلند پرواز
uplands
زمین بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com