English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (33 milliseconds)
English Persian
jab بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
Other Matches
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
clinched بغل کردن حریف
put the ball on the floor رد کردن توپ از حریف
clinch بغل کردن حریف
clinches بغل کردن حریف
dribbles رد کردن توپ از حریف
clinching بغل کردن حریف
dribbled رد کردن توپ از حریف
dribble رد کردن توپ از حریف
mark نشانه کردن حریف
marks نشانه کردن حریف
dribbling رد کردن توپ از حریف
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
interference سد کردن غیرمجاز راه حریف
squeezes سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeeze سد کردن مدافع حریف با دونفر
parry دفع کردن حمله حریف
hooking سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
squeezed سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries دفع کردن حمله حریف
simple leg ride شگک خراب کردن حریف
parried دفع کردن حمله حریف
finger hold خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parrying دفع کردن حمله حریف
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
hip check سد کردن راه حریف با کمر وباسن
to backtrack <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
overplays حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying حریف را ناچار به تغییر محل کردن
hook check سد کردن راه چوب حریف ازعقب
to row back <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
overplayed حریف را ناچار به تغییر محل کردن
near all نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
change of engagement وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
kneeing خطای سد کردن راه حریف بازانو
wraparound check سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
sweat out بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
overplay حریف را ناچار به تغییر محل کردن
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
to turn the tables on any one وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clippings سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spears سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clip سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
speared سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
spear سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spearing سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
ceding parry کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
clipped سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
double leg pick up زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
high leg attack and shoulder control زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
lifts بلند کردن
erect بلند کردن
elevate بلند کردن
heaved بلند کردن
heightens بلند کردن
heightening بلند کردن
heightened بلند کردن
heighten بلند کردن
to kick up با پا بلند کردن
elevates بلند کردن
erected بلند کردن
erecting بلند کردن
erects بلند کردن
lifted بلند کردن
heist بلند کردن
hoist بلند کردن
lift بلند کردن
hoisted بلند کردن
heave بلند کردن
hoists بلند کردن
elevating بلند کردن
throw up بلند کردن
lifting بلند کردن
walk off with بلند کردن
heists بلند کردن
to throw up بلند کردن
exalts بلند کردن
upraise بلند کردن
exalting بلند کردن
exalt بلند کردن
protection سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
soars بلند پروازی کردن
turn down <idiom> کم کردن صدای بلند
chairlift سردست بلند کردن
hoisted وسیله بلند کردن
steal بلند کردن چیزی
craning وسیله بلند کردن
soar بلند پروازی کردن
hoist وسیله بلند کردن
lift fire بلند کردن اتش
soared بلند پروازی کردن
hoists وسیله بلند کردن
hydraulic lift بلند کردن اب به نیروی اب
craned وسیله بلند کردن
steals بلند کردن چیزی
crane وسیله بلند کردن
chairlifts سردست بلند کردن
cranes وسیله بلند کردن
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
harangue باصدای بلند نطق کردن
harangues باصدای بلند نطق کردن
hoist بلند کردن وسایل سنگین
bank کپه کردن بلند شدن
sound off باصدای بلند صحبت کردن
to put forth بلند کردن نمایش دادن
to make a dust گردو خاک بلند کردن
harangued باصدای بلند نطق کردن
banks کپه کردن بلند شدن
pedestals بلند کردن ترفیع دادن
pedestal بلند کردن ترفیع دادن
haranguing باصدای بلند نطق کردن
vociferate با صدای بلند ادا کردن
shoplifting بلند کردن جنس از مغازه
hoisted بلند کردن وسایل سنگین
hoists بلند کردن وسایل سنگین
raise a dust گرد و خاک بلند کردن
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifts بلند کردن شریک رقص اززمین
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
ululate باصدای بلند ناله وزاری کردن
craned باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifted بلند کردن شریک رقص اززمین
lay hands one someone دست روی کسی بلند کردن
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
bite off more than one can chew <idiom> با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
cranes باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lift بلند کردن شریک رقص اززمین
craning باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifting بلند کردن شریک رقص اززمین
forklift ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
To vacate a house. خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
too many irons in the fire <idiom> بایک دست چند هندوانه بلند کردن
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
collecting وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collect وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
collects وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to blast something با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
toe raise تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
spike میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
extending وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
extend وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
poop قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
levers اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
lever اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
clear دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
pried بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pries بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com