Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 175 (2 milliseconds)
English	Persian
crystallography	بلور نگاری
Other Matches
pictography	تصویر نگاری رمز نگاری
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
crystal glass	بلور
prism	بلور
crystalliferous	بلور زا
single crystal	تک بلور
prisms	بلور
crystal	بلور
flint glass	بلور
crystals	بلور
crystal energy	انرژی بلور
crystal gazing	بلور بینی
host crystal	بلور زمینه
crystal growth	رشد بلور
crystal lattice	شبکه بلور
crystal plane	صفحه بلور
glassworker	بلور ساز
crystal defect	نقص بلور
crystal control	تنظیم با بلور
microcrystal	ریز بلور
valence crystal	بلور کووالانسی
cast crystal	بلور ریخته
molecular crystal	بلور مولکولی
colored crystal	بلور سنگین
monovalent crystal	بلور تک والانسی
host crystal	بلور میزبان
catwhisker	سوزن بلور
covalent crystal	بلور کووالانسی
crystal pulling	بلور پردازی
iceland spar	بلور ایسلند
ionic crystal	بلور یونی
flint glass	فرف بلور
detecting crystal	بلور اشکارساز
macle	بلور زوج
metal crystal	بلور فلز
crystalloid	شبکه بلور
crystalloid	شبیه بلور
crystallography	علم بلور
crystallography	بلور شناسی
crystallographer	بلور شناس
crystallization	بلور سازی
crystalliferous	موجد بلور
distorted crystal	بلور واپیچیده
crystal system	دستگاه بلور
crystal structure	ساختار بلور
iceland crystal	بلور ایسلند
quasi crystal	شبه بلور
quartz	بلور کوهی
whisker	سوزن بلور
rock crystal	سنگ بلور
cut glass	بلور کریستال
atomic crystal	بلور اتمی
crystals	بلور کوارتز
crystal	بلور کوارتز
glassware	بلور الات
quartz crystal	بلور کوارتز
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
crystallography	مبحث بلور شناسی
crystal field theory	نظریه میدان بلور
noble gas crystal	بلور گازهای بی اثر
crystal allotropy	چند شکلی بلور
c.f.t	نظریه میدان بلور
inert gas crystal	بلور گازهای بی اثر
crystal field stabilization energy	انرژی پایداری میدان بلور
frequency changer crystal	بلور تغییر دهنده بسامد
electrostatic crystal field theory	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
conversion loss of frequency changer cry	اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency	بازده بلور تغییر دهنده بسامد
hydrographic	اب نگاری
hydrography	اب نگاری
monographs	تک نگاری
monograph	تک نگاری
reticulum	نگاری
angiography	رگ نگاری
arteriography	رگ نگاری
crystallography	کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
endomorph	بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
pictorial art	پیکر نگاری
picture writing	تصویر نگاری
psychography	روان نگاری
phallography	نعوظ نگاری
pictography	صورت نگاری
hydrography	علم اب نگاری
spectrography	بیناب نگاری
seismography	زلزله نگاری
myography	عضله نگاری
oceanpgraphy	اقیانوس نگاری
dactyloscopy	انگشت نگاری
oscillography	نوسان نگاری
hydrographic	مربوط به اب نگاری
phonography	صدا نگاری
ethnographic <adj.>	قوم نگاری
leetter writing	نامه نگاری
petrography	سنگ نگاری
stylistics	سلیس نگاری
tachygraphy	تند نگاری
spectrography	طیف نگاری
soleprint	انگشت نگاری از پا
macrography	بزرگ نگاری
ski graphŠetc	سایه نگاری
letter writing	نامه نگاری
sciagraphy	سایه نگاری
letter writer	نامه نگاری
hydrographic	نقشه اب نگاری
surveys	اب نگاری دریایی
journalism	روزنامه نگاری
topography	مکان نگاری
topography	برجسته نگاری
arteriography	نبض نگاری
cardiography	قلب نگاری
cerography	موم نگاری
chromatography	رنگ نگاری
ethnography	قوم نگاری
pornography	هرزه نگاری
logging	واقعه نگاری
demography	امار نگاری
demography	مردم نگاری
surveyed	اب نگاری دریایی
chronology	وقایع نگاری
chronology	رخداد نگاری
oceanography	اقیانوس نگاری
cartography	نقشه نگاری
dactylagraphy	انگشت نگاری
eco mapping	بوم نگاری
dermatographia	پوست نگاری
data recording	داده نگاری
survey	اب نگاری دریایی
electrotype	برق نگاری
cranioscopy	جمجمه نگاری
demography	جمعیت نگاری
electroretinography	برق نگاری شبکیه
emg	برق نگاری ماهیچه
electromyography	برق نگاری ماهیچه
uranographic	وابسته به اسمان نگاری
hydrographic datum	سطح مبنای اب نگاری
ideographs	حروف اندیشه نگاری
notepaper	کاغذ نامه نگاری
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
portraiture	پیکر نگاری تعریف
newspaper	روزنامه نگاری کردن
newspapers	روزنامه نگاری کردن
finger print department	اداره انگشت نگاری
hydrographic chart	نقشه اب نگاری دریایی
electroencephalography	برق نگاری مغز
uranographical	وابسته به اسمان نگاری
telegraphic	از راه دور نگاری
planography	نقشه نگاری طراحی
anecdotal method	روش واقعه نگاری
chromatographic	وابسته برنگ نگاری
computed tomography scanning	مغز نگاری کامپیوتری
topography	مکان نگاری مساحی
electrocardiography	قلب نگاری برقی
mental topography	مکان نگاری ذهن
diary method	روش خاطره نگاری
seismic method	روش زلزله نگاری
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
nautical chart	نقشه دریایی اب نگاری شده
uranography	عالم شناسی اسمان نگاری
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatics	فرم های نامه نگاری
automatic	فرم های نامه نگاری
topographic	وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
journalese	بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
moulage	انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
stereography	طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
glasswork	شیشه الات بلور الات
electroencephalogram	منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com