Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
laydown bombing
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
Other Matches
pattern bombing
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
loft bombing
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
bombardment
بمباران
an air raid
بمباران
bombardments
بمباران
bombing
بمباران
electron bombardment
بمباران الکترونی
bombarding
بمباران کردن
bombing height
ارتفاع بمباران
mass bombing
بمباران یکجا
bombers
هواپیمای بمباران
bombarded
بمباران کردن
deliver a series of blows
بمباران حریف
bombard
بمباران کردن
mass bombing
بمباران زیاد
area bombing
بمباران منطقهای
bomb
بمباران کردن
carpet bombing
بمباران منطقهای
electron bombbardment
بمباران الکتریکی
bombed out
بمباران کردن
bombards
بمباران کردن
bombs
بمباران کردن
bomber
هواپیمای بمباران
bombed
بمباران کردن
neutron bombardment
بمباران نوترونی
air raid
بمباران هوایی
air raids
بمباران هوایی
atomization
عمل بمباران اتمی
blind bombing zone
منطقه بمباران محدود
dwell at
تا دستورثانوی بمباران کردن
A-bomb
بمباران اتمی کردن
A-bombs
بمباران اتمی کردن
bombardment photography
عکاسی از بمباران هوایی
dive bombing
بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart
نقشه هدفهای بمباران هوایی
bomb alarm system
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
shellproof
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
shuttle bombing
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
carpet bombing
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
toss bombing
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
over the shoulder bombing
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
volleying
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
bombarded
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding
بمباران کردن گلوله باران کردن
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
close range
فاصله نزدیک
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
hand in glove
خیلی نزدیک
hand and glove
خیلی نزدیک
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
hairbreadth
فاصله خیلی کم تنگنا
near misses
فاصله خیلی دور دو هواپیما
near miss
فاصله خیلی دور دو هواپیما
bumper
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
near collision
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
Don't touch me!; Don't you touch me!
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
terrain following
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
graze
نزدیک به زمین
grazed
نزدیک به زمین
grazes
نزدیک به زمین
hovers
پرواز نزدیک زمین
dig pass
پاس از نزدیک زمین
low level
نزدیک سطح زمین
hovered
پرواز نزدیک زمین
hover
پرواز نزدیک زمین
low level winds
بادهای نزدیک سطح زمین
creepers
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creeper
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
digger
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
infield
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
clothesline
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
hovering
پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
forecourts
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
chopper
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
choppers
توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
golf courses
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf course
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
she has a well poised head
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns
<idiom>
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
ponderous
خیلی سنگین خیلی کودن
rattling
خیلی تند خیلی خوب
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
redbreast
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
emergency
خیلی خیلی فوری
emergencies
خیلی خیلی فوری
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
jim dandy
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
ball flower
گل سینه
mandrel or dril
سینه
busts
سینه
petto
سینه
busting
سینه
chest to chest
سینه به سینه
heart
سینه
bust
سینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com