Dictiornary-Farsi | بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)

English	Persian
pattern bombing	بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده


Other Matches

laydown bombing	بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
loft bombing	بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
carpet bombing	توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
bombardments	بمباران
bombardment	بمباران
an air raid	بمباران
bombing	بمباران
bombed out	بمباران کردن
mass bombing	بمباران زیاد
carpet bombing	بمباران منطقهای
neutron bombardment	بمباران نوترونی
mass bombing	بمباران یکجا
bombard	بمباران کردن
bomb	بمباران کردن
bombed	بمباران کردن
area bombing	بمباران منطقهای
bombs	بمباران کردن
bombing height	ارتفاع بمباران
bombers	هواپیمای بمباران
air raid	بمباران هوایی
electron bombbardment	بمباران الکتریکی
electron bombardment	بمباران الکترونی
deliver a series of blows	بمباران حریف
air raids	بمباران هوایی
bombarding	بمباران کردن
bomber	هواپیمای بمباران
bombards	بمباران کردن
bombarded	بمباران کردن
bombardment photography	عکاسی از بمباران هوایی
blind bombing zone	منطقه بمباران محدود
dwell at	تا دستورثانوی بمباران کردن
A-bombs	بمباران اتمی کردن
atomization	عمل بمباران اتمی
A-bomb	بمباران اتمی کردن
dive bombing	بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart	نقشه هدفهای بمباران هوایی
bomb alarm system	سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
shellproof	محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
shuttle bombing	بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
forlorn hope	دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
toss bombing	نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
over the shoulder bombing	نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
volley	پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed	پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying	پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys	پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
obstructor	پوشاننده پنهان کننده
bombard	بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing	بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards	بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding	بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded	بمباران کردن گلوله باران کردن
shuttle	بمباران قسمت به قسمت
shuttled	بمباران قسمت به قسمت
shuttles	بمباران قسمت به قسمت
lohmannizing	غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
covering fire	اتش پوشش کننده
covering troops	یکانهای پوشش کننده
coverer	پوشاننده
inundatory	پوشاننده
covering fire	اتش پوشاننده
masking agent	عامل پوشاننده
fiducial marks	علایم پوشاننده
covering barrier	مانع پوشاننده
screening force	نیروی پوشاننده
screening fire	اتش پوشاننده
covering tile	اجر یا تایل پوشاننده
occulter	صفحه پوشاننده بیم نورافکن
nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
gap filler	یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
screening electrons	الکترونهای پوششی الکترونهای پوشاننده
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
surface	پوشش
roof	پوشش
casings	پوشش
mulches	پوشش
masks	پوشش
surfaced	پوشش
mulch	پوشش
involucrum	پوشش
reimbursement	پوشش
casing	پوشش
coating	پوشش
sheaths	پوشش
tunc	پوشش
sheathing	پوشش
integument	پوشش
head gear	پوشش سر
cases	پوشش
overlay	پوشش
overlaying	پوشش
overlays	پوشش
envelope	پوشش
envelopes	پوشش
roofs	پوشش
sheath	پوشش
surfaces	پوشش
reimbursements	پوشش
capsules	پوشش
capping	پوشش
envelopment	پوشش
coverage	پوشش
involucre	پوشش
coverings	پوشش
concealment	پوشش
capsule	پوشش
roofing	پوشش
mask	پوشش
revetment	پوشش
cowl	پوشش
cowls	پوشش
encrustment	پوشش
covers	پوشش
linings	پوشش
camouflaged	پوشش
lining	پوشش
disguised	پوشش
camouflage	پوشش
encrustations	پوشش
shrouded	پوشش
shroud	پوشش
cladding	پوشش
disguises	پوشش
disguising	پوشش
cowling	پوشش
disguise	پوشش
shield	پوشش
encrustation	پوشش
sconce	پوشش
shields	پوشش
packing	پوشش
camouflaging	پوشش
covering	پوشش
facings	پوشش
hypethral	بی پوشش
crustification	پوشش
facing	پوشش
coat	پوشش
camouflages	پوشش
coated	پوشش
coats	پوشش
coatings	پوشش
jacket	پوشش
coverture	پوشش
encasing	پوشش
tunic	پوشش
case	پوشش
masking	پوشش
cover	پوشش
robes	پوشش
robe	پوشش
jackets	پوشش
tunics	پوشش
perianth	پوشش گل
altitude/height hold	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
build up lining	پوشش مرکب
air curtain	پوشش هوایی
depleted cover	پوشش کاهسته
gilts	پوشش طلا
gilt	پوشش طلا
filter packing	پوشش صافی
stone lining	پوشش سنگی
shale	پوشش صدف
shield	سپر پوشش
fire cover	پوشش اتش
priming coat	پوشش استری
refractory coating	پوشش نسوز
shields	سپر پوشش
curtains	پرده پوشش
span	پوشش اندازه
waterproofing upstream face	پوشش نمای سر اب
steel jacket	پوشش فولادی
communication cover	پوشش مخابراتی
copper sheath	پوشش مسی
cladding	پوشش کاری
comparative cover	پوشش نسبی
husks	بی پوشش کردن
explosion proof	پوشش ضد انفجار
wall lining	پوشش دیوار
air cover	پوشش هوایی
forward lap	پوشش جلو
copper cladding	پوشش مسی
backing	پشتیبان پوشش
protective cover	پوشش حفافتی
placed riprap	پوشش نرم
piston cover	پوشش پیستون
insurance cover	پوشش بیمه