English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
hustler بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustlers بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
Other Matches
stratofortress نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
chronic dose دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
well founded کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well found کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
operation exposure guide حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
thunder chief نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
cadastral map نقشه استراتژیکی
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
staff با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
joint strategic objectives هدفهای مشترک استراتژیکی
strategic concept تدبیر یا خط مشی عملیات استراتژیکی یا ملی
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
strategic استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
radiator گرما افکن
bomber بمب افکن
fire thrower شعله افکن
bombers بمب افکن
peashooter نخود افکن
irradiative پرتو افکن
electron injector الکترون افکن
flame thrower شعله افکن
bombardier بمب افکن
radiators گرما افکن
shadowy سایه افکن
factious نفاق افکن
peashooters نخود افکن
trajectories فرا افکن
trajectory فرا افکن
projectors پرتو افکن
umbriferous سایه افکن
projectors پیش افکن
projector پرتو افکن
disruptive نفاق افکن
falmethrower شعله افکن
adumbral سایه افکن
projector پیش افکن
searchlights نور افکن
torpedo boat اژدر افکن
searchlight نور افکن
destroyer boat قایق اژدر افکن
torpedo boat ناوچه اژدر افکن
bombers هواپیمای بمب افکن
searchlight اشعه نور افکن
pharos نور افکن دریایی
searchlights اشعه نور افکن
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
pt boat ناوچه اژدر افکن
bomber هواپیمای بمب افکن
shady سایه افکن مشکوک
fighter bomber شکاری- بمب افکن
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
equipped مجهز
barded مجهز
acoutre مجهز
weaponed مجهز
accoutred مجهز
in full fig مجهز
accoutered مجهز
barbed مجهز
armed مجهز
equip مجهز کردن
panoplied مجهز و اراسته
jet-propelled مجهز به موتور جت
jet propelled مجهز به موتور جت
equipping مجهز کردن
full sail تبار مجهز
equips مجهز کردن
supportive مجهز کننده
busked مجهز کردن
busk مجهز کردن
imps مجهز کردن
busking مجهز کردن
habilitate مجهز کردن
busks مجهز کردن
imp مجهز کردن
tool مجهز کردن
stratojet نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
reflecterize مجهز به بازتابنده کردن
on a war footing مجهز واماده جنگ
reflectorize مجهز به بازتابنده کردن
turboprop jet engine موتور جت مجهز به موتورتوربین
weaponed مجهز به جنگ افزار
bugged مجهز به میکروفن مخفی
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
squad car اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
fuse cut out switch کلید قطع مجهز به فیوز
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
prepare مهیا ساختن مجهز کردن
prepares مهیا ساختن مجهز کردن
mast دیرک بادکل مجهز کردن
masts دیرک بادکل مجهز کردن
preparing مهیا ساختن مجهز کردن
to provide oneself خودرا اماده یا مجهز کردن
augmented turbofan توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
combined circuit مین مجهز به مدار عامل مرکب
dieselize با موتور دیزل مجهز شدن یاکردن
grids بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
compound helicopter هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
mark mark اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
lobe یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobes یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
clouding ابری شدن سایه افکن شدن
cloud ابری شدن سایه افکن شدن
clouds ابری شدن سایه افکن شدن
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
hexatomic شش اتمی
diatomic دو اتمی
nuclear strike تک اتمی
monoatomic یک اتمی
nuclear اتمی
atomic اتمی
triatomic سه اتمی
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
A-bomb بمب اتمی
nuclear cell پیل اتمی
A-bombs بمب اتمی
nuked نیروگاه اتمی
nuking نیروگاه اتمی
nuked کنشگر اتمی
fission reactor واکنشگاه اتمی
nuclide اشکال اتمی
nukes زیردریایی اتمی
tetratomic چهار اتمی
nuke کنشگر اتمی
nuking کنشگر اتمی
atomic energy نیروی اتمی
nukes کنشگر اتمی
fission products مواد اتمی
nuking زیردریایی اتمی
mass number وزن اتمی
atom bomb بمب اتمی
nuclear warfare جنگ اتمی
clouding قارچ اتمی
cloud قارچ اتمی
nukes نیروگاه اتمی
monoatomic solid جامد تک اتمی
clouds قارچ اتمی
median lethal dose دوزمتوسط اتمی
mushromm could کلاهک اتمی
fallout ریزش اتمی
diatomic molecule مولکول دو اتمی
fission to yield ratio بازده اتمی
nuked زیردریایی اتمی
atomic fusion همجوشی اتمی
atomic fusion گداخت اتمی
atomic weight جرم اتمی
atomic fission شکافت اتمی
atomic energy انرژی اتمی
atomic weight وزن اتمی
atomic interaction بر هم کنش اتمی
atomic mass جرم اتمی
atomic structure ساختار اتمی
atomic size اندازه اتمی
atomic radius شعاع اتمی
atomic polarization قطبش اتمی
atomic reactor واکنشگاه اتمی
atomic pile واکنشگاه اتمی
atomic orbital اوربیتال اتمی
atomic number عدد اتمی
atomic crystal بلور اتمی
atomic configuration ارایش اتمی
atomic clock ساعت اتمی
nuclear reactors پیل اتمی
nuclear reactor پیل اتمی
monoatomic gas گاز تک اتمی
monoatomic molecule مولکول تک اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com