Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
know allmen by these presents
بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
Other Matches
we are informed by him that
محترما` اگاهی میدهد که
you are advised that
به شما اگاهی میدهد
thereunder
بموجب ان
by of
بموجب
under these rules
بموجب این قوانین
indicement
اتهام بموجب ادعانامه
whereby
که بموجب ان بچه وسیله
thereby
از ان راه بموجب ان در نتیجه
hereby
بموجب این نامه یا حکم یا سند
psephism
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
mutual terms
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
jussoli
قانونی که بموجب ان شخص تبعهء کشوریست که در ان متولد شده
free fishery
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
theory of preformation
فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
interpleader
محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
phonetic system of spelling
اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
copyhold
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
plutonic theory
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
jus sanguinis
قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
consciousness
اگاهی
informational
اگاهی
noticing
اگاهی
conscious mind
حس اگاهی
information
اگاهی
conscience
[archaic for: consciousness]
حس اگاهی
perception
اگاهی
awareness
حس اگاهی
awareness
اگاهی
perceptions
اگاهی
consciousness
حس اگاهی
inkling
اگاهی
intimation
اگاهی
monition
اگاهی
mindfulness
اگاهی
idea
اگاهی
ideas
اگاهی
notice
اگاهی
noticed
اگاهی
notices
اگاهی
acquaintances
اگاهی
cogency
اگاهی
intelligence
اگاهی
advertisements
اگاهی
conizance
اگاهی
i.e.
اگاهی
knowledge
اگاهی
intimations
اگاهی
appreciation
[awareness]
حس اگاهی
transinformation
اگاهی متقابل
monitors
اگاهی دهنده
meta knowledge
اگاهی غیرنمادین
conversancy
اگاهی کامل
conversance
اگاهی کامل
knowledge base
پایگاه اگاهی
knowledge engineer
مهندسی اگاهی
knowledge domain
قلمرو اگاهی
monitor
اگاهی دهنده
criminal i. department
اداره اگاهی
the d. poliee
اداره اگاهی
criminal investigation department
اداره اگاهی
the infinitive mood
مصدر اگاهی
augury
پیش اگاهی
to come to know
اگاهی یافتن
to give intelligence
اگاهی دادن
coconscious
اگاهی ثانوی
class consciousness
اگاهی طبقهای
letter of a
اگاهی نامه
auguries
پیش اگاهی
to give notice
اگاهی دادن
coconsciousness
اگاهی ثانوی
to give the alarm
اگاهی دادن
to give to understand
اگاهی دادن
monitored
اگاهی دهنده
knowlege representation
نمایش اگاهی
informatory
اگاهی بخش
forebedement
اگاهی از پیش
notifies
اگاهی دادن
foredknowlege
اگاهی از پیش
notify
اگاهی دادن
advertisers
اگاهی دهنده
advertiser
اگاهی دهنده
prescience
اگاهی از پیش
apprising
اگاهی دادن
apprises
اگاهی دادن
foreknowledge
اگاهی از پیش
apprise
اگاهی دادن
notifying
اگاهی دادن
cognizance
شناسایی اگاهی
group consciousness
اگاهی گروهی
notified
اگاهی دادن
learns
اگاهی یافتن
learn
اگاهی یافتن
inform
اگاهی دادن
informs
اگاهی دادن
precognition
پیش اگاهی
information theory
نظریه اگاهی
informant
اگاهی دهنده
informants
اگاهی دهنده
awakened
اگاهی یافته
informing
اگاهی دادن
foretell
ازپیش اگاهی دادن
dope
اگاهی داروی مخدر
alarum
: هشدار اگاهی از خطر
dopes
اگاهی داروی مخدر
foretells
ازپیش اگاهی دادن
immediacy
اگاهی حضور ذهن
foretelling
ازپیش اگاهی دادن
sciences
علم طبیعی اگاهی
Scotland
اداره اگاهی در لندن
for your information
برای اگاهی شما
alarm
: هشدار اگاهی از خطر
subliminal
خارج ازمرحله اگاهی
science
علم طبیعی اگاهی
subliminally
خارج ازمرحله اگاهی
foreknow
از غیب اگاهی داشتن
alarmingly
: هشدار اگاهی از خطر
alarmed
: هشدار اگاهی از خطر
alarms
: هشدار اگاهی از خطر
sensibleness
عملی بودن اگاهی
foretold
از پیش اگاهی داد
intuitivism
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
monitory
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
briefer
کوتاه کردن اگاهی دادن
enlightement
روشنی فکر اگاهی حقیقی
brief
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed
کوتاه کردن اگاهی دادن
to keep the track of something
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to obtaini. on anything
درباره چیزی اگاهی یافتن
self awareness
اگاهی از خود خویشتن شناسی
briefest
کوتاه کردن اگاهی دادن
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
forecast
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasted
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasts
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently
از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
agents provocateurs
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
agent provocateur
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
i have no idea of that
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
fenders
علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
private d.
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to put any one up to something
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs
اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
preconsclous
قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
i have no knowledge of it
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
information science
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
fibre over Etherenet
میدهد
worlds
میدهد
readout
را میدهد
world
میدهد
the garden provides food
میدهد
belly dancer
زنیکهرقصشکمانجام میدهد
creditor's bill
به ورثه میدهد
periodic
که مرتب رخ میدهد
the ship leaks
کشتی اب تو میدهد
periodical
که مرتب رخ میدهد
point
نشان میدهد
sea mark
خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
it gives off a bad odour
بوی بدی میدهد
it smells sour
بوی ترشیده میدهد
gunners
بازیگری که کمترپاس میدهد
factor
ثیر قرار میدهد
fasted
کیلو baud میدهد
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
switches
ثیر قرار میدهد
factors
ثیر قرار میدهد
transaction
ثیر قرار میدهد.
timed
ثیر قرار میدهد
switched
ثیر قرار میدهد
switch
ثیر قرار میدهد
time
ثیر قرار میدهد
fasts
کیلو baud میدهد
What does this mean?
این چه معنی میدهد؟
he pays his own money
پولش را خودش میدهد
times
ثیر قرار میدهد
voters
کسی که رای میدهد
fast
کیلو baud میدهد
fastest
کیلو baud میدهد
what is the thir everning
امشب چه نشان میدهد
voter
کسی که رای میدهد
gunner
بازیگری که کمترپاس میدهد
clocks
ماشینی که زمان را نشان میدهد
upsilon
است وصدای u را در فرانسه میدهد
business
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com