Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
English
Persian
namely
بنام
in f.of
بنام
Other Matches
for the love of
بنام ,
name
بنام صداکردن
names
بنام صداکردن
preconize
بنام فراخواندن
in the name of justice
بنام عدالت
ghostwrite
بنام شخص دیگری نوشتن
the lot fell upon me
قرعه بنام من اصابت کرد
jutte
نوعی سلاح بنام ده دست
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
emmer
نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
lima bean
نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
misname
بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
asp
نوعی مار بنام لاتین haje Naja
namesakes
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
namesake
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
parian
وابسته به جزیرهای دردریای اژه که مرمری ان بنام است
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
hare and hounds
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
parbasis
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
Jesuits
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
morse alphabet or code
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
limitation of actions
در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
pearl
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
aluminium
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminum
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
Pashtan
قبایل پشتو
[که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
Call a spade a spade.
<proverb>
بیل را بیل بنام.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com