English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
English Persian
industrial building بنای صنعتی
Other Matches
monument بنای یاد بود بنای یادگاری
monuments بنای یاد بود بنای یادگاری
memorials بنای یادبود
babel بنای شگرف
the passive voice بنای مجهول
public building بنای همگانی
paver بنای سنگفرش
masons بنای سنگکار
laryngeal وابسته بنای
mason بنای سنگکار
memorial بنای یادبود
brick layer بنای درجه دو
peripteral بنای دور ستونی
master builder بنای مقاطعه کار
superstructures روساخت بنای فوقانی
to raise a monument ساختن بنای یادگاری
masons بنای سنگ کار
superstructure روساخت بنای فوقانی
mason بنای سنگ کار
blockhouse بنای استحکامی مختصر
to raise a monument برپا کردن بنای یادگاری
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
industrial صنعتی
high wrought صنعتی
technical صنعتی
manufacturing صنعتی
industrial water اب صنعتی
trade effluent فضولات صنعتی
vertical union اتحادیه صنعتی
valve شیر صنعتی
technical grade خلوص صنعتی
producer buyer خریدار صنعتی
industrial unions اتحادیههای صنعتی
industrial consumption مصرف صنعتی
industrial chemistry شیمی صنعتی
industrial building ساختمان صنعتی
industrial area منطقه صنعتی
engineering workshop کارگاه صنعتی
commercial efficiency بازده صنعتی
polytechnical دانشکده صنعتی
industrial unit واحد صنعتی
industrial union اتحادیه صنعتی
industrial wastewater فاضلاب صنعتی
industrial workers کارگران صنعتی
mechnical ماشینی صنعتی
industrial switch کلید صنعتی
industrial revolution انقلاب صنعتی
industrial nations کشورهای صنعتی
industrial management مدیریت صنعتی
industrial insurance بیمه صنعتی
industrial frequency فرکانس صنعتی
industrial fluctuations نوسانهای صنعتی
industrial espionage جاسوسی صنعتی
industrial electronic الکترونیک صنعتی
industrial economics اقتصاد صنعتی
industrial disputes اختلافات صنعتی
industrial concern بنگاه صنعتی
industrialization صنعتی کردن
artless غیر صنعتی
industrialize صنعتی کردن
industrializes صنعتی کردن
artful ماهرانه صنعتی
polytechnics دانشکده صنعتی
polytechnic دانشکده صنعتی
industrializing صنعتی کردن
technologically حرفهای صنعتی
technological حرفهای صنعتی
industrialization صنعتی سازی
industrialization صنعتی شدن
industrialism سیستم صنعتی
artistical هنرامیز صنعتی
plant واحد صنعتی
plants واحد صنعتی
industrial relations روابط صنعتی
industrialises صنعتی کردن
art bronze برنز صنعتی
applied economics اقتصاد صنعتی
artificial magnet مغناطیس صنعتی
industrialising صنعتی کردن
industrial psychology روانشناسی صنعتی
trophy of war یادبود جنگی بنای یادبود جنگ
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
valve ولو [شیر صنعتی]
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
process of industrialization فرایند صنعتی شدن
manufactoring tape milling machine دستگاه نورد صنعتی
the industrial quarter of the محله صنعتی شهر
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
bric-a-brac خرده ریز صنعتی
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
industrial electric locomotive لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
inartistically بطور غیر صنعتی
an artistic production عمل یا کار صنعتی
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
art casting ریخته گری صنعتی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
metonymical دارای صنعتی که انراmetonym گویند
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrialises بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Midlands ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialising بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializes بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrialize بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
artlessly بطور ساده یاغیر صنعتی
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com