Total search result: 263 (29 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
jerry build |
بنا سازی کردن |
|
|
Search result with all words |
|
simulate |
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن |
simulate |
شبیه سازی کردن تشبیه کردن |
simulate |
وانمود سازی کردن |
simulates |
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن |
simulates |
شبیه سازی کردن تشبیه کردن |
simulates |
وانمود سازی کردن |
simulating |
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن |
simulating |
شبیه سازی کردن تشبیه کردن |
simulating |
وانمود سازی کردن |
list |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
copied |
بدل سازی کردن |
copies |
بدل سازی کردن |
copy |
بدل سازی کردن |
copying |
بدل سازی کردن |
clearance |
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن |
document |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
documented |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
documenting |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
sweep |
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی |
media |
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری |
junk |
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود |
densities |
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند |
density |
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند |
compact |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
compacted |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
compacting |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
compacts |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
maintenance |
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها |
imagery |
شبیه سازی عکاسی کردن |
subvert |
درون واژگون سازی کردن |
subverted |
درون واژگون سازی کردن |
subverting |
درون واژگون سازی کردن |
subverts |
درون واژگون سازی کردن |
address |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
addressed |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
addresses |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
refresh |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refreshed |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
refreshes |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
conditioning |
شرطی کردن شرطی سازی |
double |
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند |
doubled |
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند |
doubled up |
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند |
floor |
کف سازی کردن |
floored |
کف سازی کردن |
floors |
کف سازی کردن |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
delete |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
deleted |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
deletes |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
deleting |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
bastardization |
بدل سازی حرامزاده کردن |
calk |
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن |
calker |
زیرپوش سازی کردن |
compaction |
فشرده سازی متراکم کردن |
insculp |
مجسمه سازی کردن |
nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
photoengrave |
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن |
To cook the books. |
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن ) |
To forge a document (documents). |
سند ومدرک سازی کردن |
pave |
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی] |
desert |
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده] |
Other Matches |
|
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
compaction |
تو پر سازی |
pavements |
کف سازی |
retortion |
کج سازی |
stylization |
مد سازی |
retortion |
خم سازی |
individualization |
تک سازی |
individuation |
تک سازی |
flooring |
کف سازی |
repk lection |
پر سازی |
flection |
خم سازی |
pavement |
کف سازی |
individualizing |
تک سازی |
individualised |
تک سازی |
truncation |
بی سر سازی |
individualizes |
تک سازی |
padding |
له سازی |
idolization |
بت سازی |
bridgework |
پل سازی |
local anasthesia |
سر سازی |
individualized |
تک سازی |
individualize |
تک سازی |
deflexion |
خم سازی |
individualises |
تک سازی |
individualising |
تک سازی |
bridge building |
پل سازی |
reductions |
ساده سازی |
reduction |
ساده سازی |
brick works |
اجر سازی |
compactions |
فشرده سازی |
disclosure |
فاش سازی |
foundation materials |
مصالح پی سازی |
summarization |
خلاصه سازی |
supersession |
لغو سازی |
simplifcation |
ساده سازی |
computer simulation |
شبیه سازی |
conceptualization |
مفهوم سازی |
disclosures |
فاش سازی |
detection |
اشکار سازی |
detection |
نمایان سازی |
afforestation |
جنگل سازی |
soapmaking |
صابون سازی |
grillwork |
شبکه سازی |
mimicry |
شکلک سازی |
subtilization |
نرم سازی |
grillwork |
سبد سازی |
housing |
خانه سازی |
gunsmithery |
تفنگ سازی |
solidification |
سفت سازی |
soilure |
الوده سازی |
lobe |
دایره سازی |
lobes |
دایره سازی |
implementation |
پیاده سازی |
roofing |
سقف سازی |
sinter |
کلوخه سازی |
landscape paiting |
منظره سازی |
formularization |
فرمول سازی |
vaporization |
بخار سازی |
tankage |
مخزن سازی |
confectionary |
شیرینی سازی |
bonification |
به سازی محیط |
heterodyne reception |
زنه سازی |
frosted |
دهاتی سازی |
systemization |
اسلوب سازی |
histogenesis |
بافت سازی |
sheet metal work |
حلبی سازی |
series production |
سری سازی |
simulation |
همانند سازی |
simulation |
فاهر سازی |
simulation |
شبیه سازی |
tanning |
چرم سازی |
rip-off |
مغبون سازی |
rip-offs |
مغبون سازی |
simplifying |
ساده سازی |
synchronization |
همزمان سازی |
synchronization |
همگاه سازی |
pacification |
ارام سازی |
harmonization |
هم اهنگ سازی |
throwbacks |
متوقف سازی |
form work |
کاذب سازی |
throwback |
متوقف سازی |
simplify |
ساده سازی |
ship building |
کشتی سازی |
image formation |
تصویر سازی |
notification |
اگاه سازی |
relocation |
جابجا سازی |
in the pipeline [Colloquial] |
در آماده سازی |
fittings |
جفت سازی |
simplifies |
ساده سازی |
forging signatures |
امضا سازی |
cartwright's shop |
دوچرخه سازی |
mutilation |
معیوب سازی |
calcination |
اهک سازی |
calico printing |
چیت سازی |
canalization |
مجرا سازی |
glasswork |
شیشه سازی |
separating |
جدا سازی |
solution |
چاره سازی |
glycogenesis |
گلیکوژن سازی |
gemination |
جفت سازی |
stripping |
برهنه سازی |
replacements |
جانشین سازی |
stupefaction |
گیج سازی |
abbreviation |
کوته سازی |
abbreviations |
کوته سازی |
canalization |
ابراه سازی |
carnification |
گوشت سازی |
stigmatization |
بدنام سازی |
standardization |
استاندارد سازی |
insulate |
عایق سازی |
standardization |
یکنواخت سازی |
cavitation |
حفره سازی |
standardization |
متعارف سازی |
carbonize |
کربن سازی |
capitalization |
سرمایه سازی |
canalization |
کانال سازی |
ceiling construction |
سقف سازی |
insulating |
عایق سازی |
curtailment |
کوتاه سازی |
insulates |
عایق سازی |
capital building |
سرمایه سازی |
solutions |
چاره سازی |
gelatination |
دلمه سازی |
spoliation |
تباه سازی |
stylography |
گراور سازی |
scaling |
مقیاس سازی |
fumigation |
ضد عفونی سازی |
forgeries |
صورت سازی |
carcassing |
اسکلت سازی |
gold beating |
زرورق سازی |
coking chamber |
اطاقک کک سازی |
coking period |
زمان کک سازی |
extinction |
خاموش سازی |
submergence |
مخفی سازی |
planning |
زمینه سازی |
forgery |
صورت سازی |
coking time |
زمان کک سازی |
forgery |
سند سازی |
gaingiving |
مشتبه سازی |
ceramics |
سفال سازی |
cabinetwork |
مبل سازی |
channelization |
مجرا سازی |
channelization |
ترعه سازی |
gnomonics |
فن شاخص سازی |
churning |
کره سازی |
neutralization |
خنثی سازی |
cabinetwork |
قفسه سازی |
channelization |
تنگه سازی |
forgeries |
سند سازی |
christianization |
عیسوی سازی |
replacement |
جانشین سازی |
slitting |
میخ سازی |
modelling |
قالب سازی |
neutralization |
بی اثر سازی |
suboptimization |
زیربهینه سازی |
simulations |
شبیه سازی |
deconditioning |
ناشرطی سازی |
enthralment |
بنده سازی |
equality gate |
برابر سازی |
wooden lattice work |
گره سازی |
xeransis |
خشک سازی |
debilitation |
ناتوان سازی |
zymoplastic |
انزیم سازی |
decryption |
اشکار سازی |
deep foundation |
پی سازی در عمق |
defeasance |
باطل سازی |
weight training |
بدن سازی |
what instrument can you play? |
چه سازی میتوانیدبزنید |
depletion |
تهی سازی |
wicking |
فتیله سازی |
denaturation |
مصنوعی سازی |