Dictiornary-Farsi | بندر توقف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (2 milliseconds)

English	Persian
port of call	بندر توقف
ports of call	بندر توقف


Search result with all words

transient	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
Other Matches

cabotage	کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port	بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage	کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
keelage	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
interlook dormant period	زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
harbored	بندر
harboring	بندر
cril	سد بندر
harbors	بندر
harbour	بندر
harboured	بندر
harbouring	بندر
harbours	بندر
port	بندر
seaport	بندر
harbourless	بی بندر
seaports	بندر
wayside	بندر
port of destination	بندر مقصد
port of embarkation	بندر عزیمت
port of entry	بندر مقصد
destination port	بندر مقصد
port watch	نگهبان بندر
jetties	اسکله بندر
jetty	اسکله بندر
harbor master	راهنمای بندر
harbour dues	حقوق بندر
harbour master	رئیس بندر
harbour master	متصدی بندر
seaports	بندر دریایی
seaports	دریا بندر
bars	پیش بندر
malaga	بندر مالاگا
minor port	بندر کوچک
bar	پیش بندر
harbor master	رئیس بندر
free ports	بندر ازاد
naval port	بندر دریایی
seaport	بندر دریایی
on berth	در داخل بندر
free port	بندر ازاد
outer harbor	پیش بندر
seaport	دریا بندر
inner harbor	بندر داخلی
main port	بندر اصلی
aport	بسوی بندر
longshoreman	باربرلنگرگاه بندر
Calcutta	بندر کلکته
port	بندر گاه
Yangon	بندر یانگون
terminal port	بندر مقصد
Abidjan	بندر ابیجان
Tel Aviv	بندر تلآویو
treaty port	بندر پیمانی
Plymouth	بندر پلیموت
way port	بندر سر راه
wharfmaster	رئیس بندر
port	بندر ورودی
Bissau	بندر بیسائو
aport	روبه بندر
Douala	بندر دوالا
port of call	بندر لنگراندازی
registered port	بندر مشخص
Sydney	بندر سیدنی
ports of call	بندر لنگراندازی
secondary port	بندر فرعی
longshoremen	باربرلنگرگاه بندر
George Town	بندر جرج تاون
lay day	روز معطلی در بندر
embargoes	توقیف کشتی در بندر
lay an embargo on	در بندر توقیف کردن
Georgetown	بندر جرج تاون
harbourage	پهلو گرفتن در بندر
Cape Town	بندر کیپ تاون
destination port	بندر تحویل کالا
bender gestalt test	ازمون طرحهای بندر
jetty	موج شکن بندر
jetties	موج شکن بندر
captain of the port	افسر انتظامات بندر
port watch	پست نگهبانی بندر
cargo handling at port	جابجایی کالا در بندر
cril	مانع دهانه بندر
put into port	وارد بندر شدن
entry plan	طرح ورود به بندر
ex quay	تحویل در بندر مقصد
harbor control tower	برج مراقبت بندر
embargo	توقیف کشتی در بندر
out port	بندر دور از مقصد
named port of destination	بندر مقصد مشخص
controlled port	بندر نظامی کنترل شده
afloat support	لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
fast cruise	ازمایش سریع ناو در بندر
clearance papers	اسناد خروج کشتی از بندر
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
Free pree (trade,port).	مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
portcall	زمان رسیدن وسایل به بندر
out bound	عازم بیرون رفتن از بندر
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
named port of shipment	بندر مشخص برای حمل
port of debarkation	بندر مقصد حمل کالا
to lay one on a ship	کشتی را در بندر توقیف کردن
convoy assembly port	بندر محل تجمع ستون موتوری
visual bender motor gestalt test	ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test	ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port	بندر محل تجمع کاروان دریایی
portcapacity	فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled	این بندر هنوز اباد نشده است
port of embarkation	بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
free on quay	قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
prize of war	کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
portmark	علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
suspension	توقف
stop	توقف
stopped	توقف
stops	توقف
stoppages	توقف
park	توقف
halt	توقف
parks	توقف
halted	توقف
tarriance	توقف
suspension of payment	توقف
stoppage	توقف
parked	توقف
interruption	توقف
interruptions	توقف
suspensions	توقف
interrupt	توقف
interrupting	توقف
interrupts	توقف
pausing	توقف
pauses	توقف
paused	توقف
pause	توقف
halts	توقف
stand	توقف
stop code	کد توقف
cessation	توقف
stopping	توقف
syncope	توقف
commorant	توقف
flag stop	توقف
insolvency	توقف
stopple	توقف
captain a protest	افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
payment stopped	توقف پرداخت
parking place	جایگاه توقف
down time	زمان توقف
dead halt	توقف مطلق
bankruptcies	توقف بازرگان
bankruptcy	توقف بازرگان
stopcocks	وسیله توقف
halt instruction	دستورالعمل توقف
hemostasis	توقف خونریزی
idle period	زمان توقف
no parking	توقف ممنوع
no waiting	توقف ممنوع
nonstop	بدون توقف
to sojourn [formal] [in a place as a visitor]	توقف کردن
halting place	توقف گاه
stop instruction	دستورالعمل توقف
continuously	بدون توقف
stopcock	وسیله توقف
slack	توقف درحرکت
slackest	توقف درحرکت
slacks	توقف درحرکت
lay-bys	منطقه توقف
break point	نقطه توقف
break key	کلید توقف
stop mechanism	مکانیزم توقف
stop sign	علامت توقف
thermal critical point	نقطه توقف
bar stop	توقف میله
stoppage of the game	توقف بازی
suspensive	درحال توقف
lay-by	منطقه توقف
lay by	منطقه توقف
black induction	توقف القا
come down gracefully	توقف منضبط
program stop	توقف برنامه
carport	توقف گاه
until stop [up to the stop]	تا جای توقف
stop bit	بیت توقف
sudden stoppage	توقف ناگهانی
parks	محل توقف
parked	محل توقف
failures	توقف کردن
closes	ایست توقف
closer	ایست توقف
closest	ایست توقف
cease	ایست توقف
close	ایست توقف
ceased	ایست توقف
ceases	ایست توقف
stayed	توقف مکث
park	محل توقف
failure	توقف کردن