Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (2 milliseconds)
English
Persian
port of embarkation
بندر عزیمت
Other Matches
cabotage
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
going
عزیمت
partings
عزیمت
parting
عزیمت
departure line
خط عزیمت
departures
عزیمت
exit
عزیمت
exits
عزیمت
line of departure
خط عزیمت
departure
عزیمت
pike
عزیمت کردن
begone
خارج شو عزیمت کن
vamoose
عزیمت کردن
go
عزیمت کردن
get around
<idiom>
عزیمت کردن
embarcation
عزیمت باکشتی
goes
عزیمت کردن
flight
عزیمت گریز
departure air field
فرودگاه عزیمت
departure
نقطه عزیمت
outgo
هزینه عزیمت
departures
نقطه عزیمت
an abrupt departure
عزیمت بدون تشریفات
despatches
عزیمت فرستادن پیام
despatched
عزیمت فرستادن پیام
estimated time of departure
زمان تقریبی عزیمت
stepping off place
نقطه یامحل عزیمت
routing
تعیین مسیرعبور عزیمت
despatching
عزیمت فرستادن پیام
dispatch
عزیمت فرستادن پیام
dispatched
عزیمت فرستادن پیام
dispatches
عزیمت فرستادن پیام
routing
عزیمت کردن راه افتادن
jumping off place
شروع بکاری نقطه عزیمت
Date of departure . Departure date.
تاریخ عزیمت (روز حرکت )
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
harbourless
بی بندر
harbouring
بندر
harbours
بندر
cril
سد بندر
harbour
بندر
seaports
بندر
port
بندر
seaport
بندر
harboured
بندر
harboring
بندر
harbored
بندر
wayside
بندر
harbors
بندر
outer harbor
پیش بندر
Douala
بندر دوالا
on berth
در داخل بندر
naval port
بندر دریایی
minor port
بندر کوچک
malaga
بندر مالاگا
main port
بندر اصلی
Yangon
بندر یانگون
inner harbor
بندر داخلی
Calcutta
بندر کلکته
port of entry
بندر مقصد
way port
بندر سر راه
treaty port
بندر پیمانی
Plymouth
بندر پلیموت
Sydney
بندر سیدنی
Bissau
بندر بیسائو
wharfmaster
رئیس بندر
terminal port
بندر مقصد
Abidjan
بندر ابیجان
secondary port
بندر فرعی
registered port
بندر مشخص
port watch
نگهبان بندر
Tel Aviv
بندر تلآویو
port of destination
بندر مقصد
aport
بسوی بندر
seaports
بندر دریایی
seaports
دریا بندر
free port
بندر ازاد
port
بندر ورودی
destination port
بندر مقصد
port
بندر گاه
longshoreman
باربرلنگرگاه بندر
longshoremen
باربرلنگرگاه بندر
ports of call
بندر توقف
port of call
بندر لنگراندازی
port of call
بندر توقف
ports of call
بندر لنگراندازی
aport
روبه بندر
seaport
دریا بندر
seaport
بندر دریایی
jetties
اسکله بندر
harbour master
متصدی بندر
harbour master
رئیس بندر
harbour dues
حقوق بندر
jetty
اسکله بندر
bar
پیش بندر
harbor master
راهنمای بندر
harbor master
رئیس بندر
bars
پیش بندر
free ports
بندر ازاد
bender gestalt test
ازمون طرحهای بندر
jetties
موج شکن بندر
Georgetown
بندر جرج تاون
George Town
بندر جرج تاون
jetty
موج شکن بندر
embargoes
توقیف کشتی در بندر
entry plan
طرح ورود به بندر
embargo
توقیف کشتی در بندر
captain of the port
افسر انتظامات بندر
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
cril
مانع دهانه بندر
lay an embargo on
در بندر توقیف کردن
put into port
وارد بندر شدن
lay day
روز معطلی در بندر
Cape Town
بندر کیپ تاون
harbor control tower
برج مراقبت بندر
ex quay
تحویل در بندر مقصد
out port
بندر دور از مقصد
harbourage
پهلو گرفتن در بندر
destination port
بندر تحویل کالا
port watch
پست نگهبانی بندر
named port of destination
بندر مقصد مشخص
out bound
عازم بیرون رفتن از بندر
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
to lay one on a ship
کشتی را در بندر توقیف کردن
fast cruise
ازمایش سریع ناو در بندر
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
portcall
زمان رسیدن وسایل به بندر
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
water bailiffs
مامور تفتیش کشتیها در بندر
afloat support
لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
roustabout
کارگر اسکله یا بندر گاه
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
prize of war
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
portmark
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
departure report
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
leadoff
عزیمت کردن رهبری کردن
get off
حرکت کردن عزیمت کردن
captain a protest
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com