English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English Persian
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
Other Matches
slope weir شادروان با رویه شیبدار
gradient شیبدار
slanting شیبدار
inclined شیبدار
bevel شیبدار
gradients شیبدار
inclined plane سطح شیبدار
sloping recorder خودنگار شیبدار
inclined fall ابشار شیبدار
sloping gauge اشل شیبدار
high-pitched بسیار شیبدار
pitched roof بام شیبدار
slope kerb جدول شیبدار
tapering charge پر کردن شیبدار
raker تیر شیبدار
chute سطح شیبدار
conservation-minded سطح شیبدار
chutes سطح شیبدار
inclined face of dam نمای شیبدار بند
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
comportment رویه
facets رویه
these t. were not رویه
surfaces رویه
ism رویه
metier رویه
surfaced رویه
vamp رویه
procedure رویه
water surface رویه اب
mTtiers رویه
metiers رویه
immethodical بی رویه
facet رویه
encrustation رویه
upper رویه
uppers رویه
surface رویه
facings رویه
tenors رویه
tenor رویه
outsides رویه
outside رویه
policy رویه
policies رویه
praxis رویه
facing رویه
practice رویه
irregular بی رویه
encrustations رویه
upper crust رویه
insteps رویه
tactics رویه
instep رویه
in stream procedure رویه با مسیل
single sided disk دیسک یک رویه
recovery procedure رویه ترمیمی
recursive procedure رویه بازگشتی
judicial precedent رویه قضایی
finishing coat اندود رویه
smooth surface رویه صاف
facet theory نظریه رویه ها
exfoliation رویه سابی
dummy module رویه ساختگی
cross section رویه برش
road surface رویه راه
rough surface رویه زبر
procedure oriented رویه گرا
impolicy رویه غلط
planimeter رویه پیما
pentahedral پنج رویه
ostrich policy رویه کبک
pillow case رویه بالش
hard soil رویه محکم
the policy of the government رویه دولت
flippy فلاپی دو رویه
scheme of life رویه زندگی
rubbed surface رویه صاف
ism اعتقاد رویه
procedure declaration اعلان رویه
pure procedure رویه جامع
control procedure رویه کنترل
systems قاعده رویه
plane رویه هموار
planed رویه هموار
planes رویه هموار
planing رویه هموار
surface-to-air رویه به هوا
surface رویه دادن
surface رویه فاهر
surfaced رویه فاهر
system قاعده رویه
top رویه عالی
practice رویه پیشه
line حدود رویه
lines حدود رویه
precedent رویه قضایی
precedents رویه قضایی
cover رویه لفاف
coverings رویه لفاف
covers رویه لفاف
surfaces رویه دادن
surfaces رویه فاهر
scheme ترتیب رویه
schemed ترتیب رویه
schemes ترتیب رویه
triacontahedral سی رویه سی طرفی
top milk رویه شیر
cant رویه اریب
card face رویه کارت
code page رویه رمز
encrustation رویه بندی
sandals کفش بی رویه
sandal کفش بی رویه
encrustations رویه بندی
tack پونز رویه
tacked پونز رویه
tacking پونز رویه
tacks پونز رویه
surfaced رویه دادن
to explain oneself رویه یاقصدخودراشرح دادن
low key posture رویه محافظه کارانه
surface treatment عملیات سطح رویه
overgrown دارای رشد بی رویه
to change the tack تغییر رویه دادن
input output procedure رویه ورودی- خروجی
bristled رویه تجاوزکارانه داشتن
binder course قشر زیرین رویه
procedure رویه طریقه فرایند
bristle رویه تجاوزکارانه داشتن
irregular act عمل خلاف رویه
impolitic مخالف رویه صحیح
new departure اغاز رویه تازه
revamps دوباره رویه انداختن
procedure oriented language زبان رویه گرا
international practice رویه بین المللی
revamp دوباره رویه انداختن
revamped دوباره رویه انداختن
revamping دوباره رویه انداختن
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
to pull in دست از کار یا رویه خودکشیدن
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
to take a course رویه ایی را اتخاذ کردن
to change one's course خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
one time pad صفحات کلید رمز یک رویه
flippy diskette دیسکت با دو رویه قابل ضبط
the old p should be continued رویه پیش بایدادامه یابد
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
tambour رویه یادیواره متحرک چوبی
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
resurfacing شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
to mark out one's course طرحی برای رویه خود ریختن
spas Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
spa Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
hol Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
newton raphson اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
faces قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
face قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
change over تغییر روش تغییر رویه
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com