Dictiornary-Farsi | بند ثابت چتر یا بازکننده چترنجات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
static line	بند ثابت چتر یا بازکننده چترنجات


Other Matches

extensor	بازکننده
heichyo	بازکننده
relocation loader	بازکننده جابجاساز
parachutists	فرواینده با چترنجات
parachutist	فرواینده با چترنجات
extensor	عضله بازکننده
extensor	عضلهء منبسط ماهیچهء بازکننده
strop	ریل اتصال کابل چترنجات
chutes	چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute	چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
risers	انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
dump	رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
thetic	ثابت
static	ثابت
pat	ثابت
thetical	ثابت
permanent	ثابت
fix	ثابت
equable	ثابت
resolute	ثابت
stationary	ثابت
fixing	ثابت
changeless	ثابت
inalterable	ثابت
firm	ثابت
firmer	ثابت
firmest	ثابت
firms	ثابت
fiducial	ثابت
fixed	ثابت
rugged	ثابت
established	ثابت
invariable	ثابت
specific	ثابت
specifics	ثابت
sustains	ثابت
leger or ledger	ثابت
loyal	ثابت
steadier	ثابت تر
incommutable	ثابت
sustained	ثابت
disputeless	ثابت
standstill	ثابت
fixes	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
sustain	ثابت
settled	ثابت
immovable	ثابت
steady	ثابت
pats	ثابت
stable	ثابت
stables	ثابت
steadied	ثابت
patted	ثابت
patting	ثابت
constants	ثابت
steadying	ثابت
indelible	ثابت
truest	ثابت
hard and fast	ثابت
true	ثابت
truer	ثابت
steadies	ثابت
constant	ثابت
pegged	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
steadiest	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
unshaken	ثابت
ionization constant	ثابت یون
k	ثابت دی الکتریک
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
instability constant	ثابت ناپایداری
lastingly	بطور ثابت
lattice constant	ثابت شبکه
attenuation constant	ثابت تضعیف
attenuation factor	ثابت تضعیف
hubble constant	ثابت هابل
carbon fixed	کربن ثابت
inductive capacity	ثابت دی الکتریسیته
inertia constant	ثابت اینرسی
capital goods	دارایی ثابت
capital asset	سرمایه ثابت
immovably	بطور ثابت
clinch knot	گره ثابت
image phase change coefficient	ثابت فازی
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
invariant	ثابت نامتغیر
idee fixe	فکر ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
fixes	ثابت ماندن
fixes	ثابت شدن
fix	ثابت کردن
to stand fast	ثابت بودن
planck's constant	ثابت پلانک
permittivity	ثابت دی الکتریک
permanent way	مسیر ثابت
permanent shuttering	قالب ثابت
flat footed	ثابت قطعی
fix	ثابت ماندن
fix	ثابت شدن
on costs	هزنههای ثابت
premanent way	خط ثابت خط دائمی
an inflexible resolution	عزم ثابت
madelung constant	ثابت مادلونگ
fixes	ثابت کردن
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
constants	مقدار ثابت
multiplying constant	مضرب ثابت
abhide	ثابت بودن
steadfastly	ثابت قدم
steadfast	ثابت قدم
invariably	بطور ثابت
fixatives	ثابت کننده
fixative	ثابت کننده
newton constant	ثابت نیوتون
standpoints	نقطه ثابت
standpoint	نقطه ثابت
flat-footed	ثابت قطعی
conservative flux	شاره ثابت
decay constant	ثابت تباهی
equilibrium constant	ثابت تعادل
fixed light	چراغ ثابت
field constant	ثابت میدان
fixed length	با درازای ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
fixed pivot	لولای ثابت
fixed point	ممیز ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
fixed field	میدان ثابت
disintegration constant	ثابت تلاشی
dissociation constant	ثابت تفکیک
fixed point	نقطه ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed beam	تیر ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed format	قابل ثابت
fixed price	قیمت ثابت
hard set	ثابت شده
constant error	خطای ثابت
constant factors	عوامل ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
force constant	ثابت نیرو
foothole	جای ثابت
foixed satellite	ماهواره ثابت
formation constant	ثابت تشکیل
frequency constant	ثابت فرکانس
frozen wages	مزدهای ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
gravitational constant	ثابت جاذبه
gravitational constant	ثابت گرانش
constant current	شدت ثابت
gas constant	ثابت گاز
gas constant	ثابت گازها
constant power	توان ثابت
constant pressure	فشار ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
fixed star	ستاره ثابت
fixed slab buttress dam	سد با پشتبند ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
costant load	بار ثابت