Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
Other Matches
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
autosync
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate
نرخ یکسان تعرفه یکسان
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
semilunar
کمانی قوسی
declination
زاویه انحراف زاویه میل
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
identical
یکسان
equal
یکسان
same
یکسان
equalled
یکسان
equaled
یکسان
equaling
یکسان
equalling
یکسان
equals
یکسان
akin
یکسان
uniforms
یکسان
uniform
یکسان
similar
یکسان
similiar
یکسان
of kin
یکسان
invariant
یکسان
identic
یکسان
uniforms
یک شکل یکسان
spreading
پخش یکسان
identically
بطور یکسان
assimilated
یکسان کردن
uniform movement
جنبش یکسان
assimilate
یکسان کردن
uniformly
بطور یکسان
standard
یکسان معیار
equably
بطور یکسان
assimilatc
یکسان کردن
solid
یکسان فضائی
uniform
یک شکل یکسان
alike
شبیه یکسان
assimilating
یکسان کردن
solids
یکسان فضائی
standards
یکسان معیار
assimilates
یکسان کردن
equate
یکسان فرض کردن
equates
یکسان فرض کردن
it ius all one to me
برای من یکسان است
to make even with the ground
با خاک یکسان کردن
equally appearing difference
تفاوتهای یکسان نما
balanced design
طرح با تراز یکسان
nuclear parity
قدرت اتمی یکسان
rase
باخاک یکسان کردن
isoelectronic
دارای الکترونهای یکسان
without distinction
بدون فرق یکسان
The city was razed to the ground.
شهر با خاک یکسان شد
coconscious
ادراک چیزهای یکسان
coconsciousness
ادراک چیزهای یکسان
equated
یکسان فرض کردن
equal appearing intervals
فاصلههای یکسان نما
to kiss the dust
باخاک یکسان شدن
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
to prostrate a city
شهری را با خاک یکسان کردن
to lump them all together
<idiom>
با همه یکسان رفتار کردن
method of equal appearing intervals
روش فاصلههای یکسان نما
to raze a city to the ground
شهری را با خاک یکسان کردن
It is exact to hair.
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
shannon
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
plugs
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
an e. battle
جنگی که برای دو طرف یکسان است
plug
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
balance
برای همه خطاها یکسان است
balances
برای همه خطاها یکسان است
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle
زاویه راسی هدف زاویه راسی
frequency
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
externals
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
Hamming code
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
logical
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
frequencies
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
To treat them all alike. (indiscriminately).
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
democratic network
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
differential laser gyro
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
isodynamic line
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
homonym
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
duplication check
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
universal time
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
isoclinal line
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
baud rate
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
isochronous network
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
pascal
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
clocks
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
multiplex
سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
clock
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
isoclinic line
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
eraser
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
erasers
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
pinned
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
letter quality printing
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
pin
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
isocratic
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
localities
زاویه
cantons
زاویه
pike
زاویه
canton
زاویه
angle of attack
زاویه تک
cornering
زاویه
locality
زاویه
corner
زاویه
corners
زاویه
isogonic line
خط هم زاویه
angle t
زاویه تی
angle
زاویه
angles
زاویه
axial rake angle
زاویه محوری
angle of sight
زاویه رویت
bending angle
زاویه خمش
angle of site
زاویه تراز
soild angle
زاویه فضایی
angle of sight
زاویه دید
azimuth angle
زاویه گرا
bearing angle
زاویه یاطاقان
bearing angle
زاویه حامل
lead angle
زاویه سبقت
relief angle
زاویه ازاد
relief angle
زاویه خلاصی
head stone
سنگ زاویه
rake angle
زاویه شیب
front rake
زاویه شیب
launching angle
زاویه پرتاب
helix angle
زاویه مارپیچ
back rake angle
زاویه شیب
angle of shear
زاویه برش
sidereal angle
زاویه نجومی
arris
زاویه خارجی
quadrant
زاویه تیر
angle of slope
زاویه شیب
in defilade
در زاویه بیروح
internal angle
زاویه ی داخلی
incidence angle
زاویه تابش
insulation power factor
زاویه ی تلفات
angulation
زاویه داری
trigonous
دارای سه زاویه
toe in
زاویه تو- این
torsional angle
زاویه پیچشی
transit phase angle
زاویه فازگذار
impedance angle
زاویه فازی
landing angle
زاویه فرود
hour angle
زاویه ساعتی
slew angle
زاویه غیرقائمه
slope angle
زاویه شیب
angulator
زاویه سنج
solid angle
زاویه فضایی
spherical angle
زاویه مرکزی
angularity
زاویه داری
tail setting angle
زاویه نصب دم
target angle
زاویه هدف
theodo;ite
زاویه سنج
tilt angle
زاویه انحراف
angle ti the normal
زاویه نرمال
dependum angle
زاویه ته دنده
magnetic degree
زاویه مغناطیسی
critical angle of attack
زاویه حمله
critical angle
زاویه بحرانی
orienting angle
زاویه توجیه
electrical angle
زاویه الکتریکی
loss angle
زاویه اتلاف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com