Dictiornary-Farsi | بنزوفنون اکسید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 70 (5 milliseconds)

English	Persian
benzophenone oxide	بنزوفنون اکسید


Other Matches

zinc oxid	اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
benzophenone	بنزوفنون
copper oxide	اکسید مس
oxides	اکسید
oxyde	اکسید
oxide	اکسید
copper oxide rectifier	یکسوکننده مس- اکسید
ferrous oxide	اکسید فرو
oxidizer	اکسید کننده
oxide skin	پوسته اکسید
minium	اکسید قرمز
oxidation film	قشر اکسید
oxidant	اکسید کننده
zirconium oxide	زیرکونیم اکسید
zirconium dioxide	زیرکونیم دو اکسید
zinc oxide	اکسید روی
yttrium oxide	ایتریم اکسید
yttria	ایتریم اکسید
ytterbium oxide	ایتربیم اکسید
ytterbia	ایتربیم اکسید
refractory oxide	اکسید نسوز
refractory oxide	اکسید دیرگداز
dioxide	دارای دو اکسید
burnt lime	کلیسم اکسید
aluminum oxide	اکسید الومینیوم
calx	کلیسم اکسید
calcium oxide	کلسیم اکسید
caustic lime	کلیسم اکسید
alumina	اکسید الومینیوم
acid oxide	اکسید اسیدی
lime	کلسیم اکسید
limes	کلسیم اکسید
carbon dioxide	دی اکسید کربن
silica	اکسید سیلیسیوم
red zinc ore	اکسید قرمز روی
red oxide of zinc	اکسید قرمز روی
ruby zinc	اکسید قرمز روی
incandescent metallic oxid cathode	کاتد اکسید فلزی
zincite	اکسید قرمز روی
alumina	گل پاک یا اکسید الومینیوم
tutty	گرد اکسید دو زنگ
oxide skin	قشر نازک اکسید
oxidation coefficient	ضریب اکسید شوندگی
spatalite	اکسید قرمز روی
oxide cathode	کاتد اکسید اندود
oxide coated cathode	کاتد اکسید اندود
arsenic	اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
hypercapnia	افزایش کربن اکسید در خون
metallic oxide semiconductor	نیمه هادی اکسید فلزی
oxymercuriation	اکسید جیوه دار کردن
goethite	اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
complementary metal oxide semiconductor	نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
oxydizing agents	مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
dry ice	یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
photochemical oxidant	اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
oxides	اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
mos	نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
to trap something [e.g. carbon dioxide]	چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
oxide	اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide	روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides	روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation	تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
crocus cloth	پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
parkerizing	عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
decarburizing	گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
cassiterite	معدن قلع اکسید قلع طبیعی
ebam	Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary