English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (6 milliseconds)
English Persian
fuel بنزین
fueled بنزین
fuelled بنزین
fuelling بنزین
fuels بنزین
petrol بنزین
gas بنزین
gases بنزین
gassed بنزین
gasses بنزین
gasoline بنزین
benzine بنزین
benzole بنزین
gasolene بنزین
motor sprit بنزین
storm bird بنزین
Other Matches
gasoline سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
gas level سطح بنزین
gas inlet valve needle ژیگلور بنزین
gas injection پاشش بنزین
gas tank پودر بنزین
gas tank بخار بنزین
petrol pump تلمبه بنزین
petrol tank مخزن بنزین
gas storage مخزن بنزین
gas pump پمپ بنزین
gas pump تلمبه بنزین
Premium gas بنزین سوپر
gas recovery بازیابی بنزین
gasoline barrel بشکه بنزین
petrol pipe لوله بنزین
phenyl اصل بنزین
petrol can باک بنزین
petrol filter صافی بنزین
petrol container فرف بنزین
naphtha بنزین سنگین
gasoline drum بشکه بنزین
gasoline can قوطی بنزین
gasoline consumption مصرف بنزین
gasoline dump باک بنزین
gasoline electric بنزین الکتریکی
gasolinic وابسته به بنزین
high grade petrol بنزین سوپر
premium grade petrol بنزین سوپر
light gasolin بنزین سبک
gasses بنزین گازمعده
aviation gasoline بنزین هواپیما
avgas بنزین هواپیما
gas stations پمپ بنزین
gas station پمپ بنزین
filling stations پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
gas بنزین گازمعده
gases بنزین گازمعده
gassed بنزین گازمعده
petrol pump پمپ بنزین
gas injection تزریق بنزین
fuel pump پمپ بنزین
fuel filter صافی بنزین
gas form natrural gas بنزین از گاز طبیعی
gasoline dump مخزن موقتی بنزین
petrol feed pump پمپ تغذیه بنزین
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
storm bird بنزین ریختن ماشین
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
unleaded petrol بنزین بدون سرب
petrol بنزین گیری کردن
gasholder محل نگهداری بنزین
gasoline brick بنزین خوش سوز
gasoline brick بنزین بااکتان بالا
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
gasoline gels بنزین تغلیظ شده
gas synthesis ترکیب مصنوعی بنزین
gasholders محل نگهداری بنزین
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
gas saving صرفه جویی در مصرف بنزین
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Where is the neareset petrol station? نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
benzoline بنزین خام یاپالوده نشده
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
The gas station is nearby . پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
class iii supplies اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
They were falling over one another to get petrol(gasoline). برای خرید بنزین سرودست می شکستند
gas level gauge دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
mpg مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttling جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttle جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
benzene هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
gummed رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com