Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
I've run out of petrol.
بنزین تمام کردم.
Other Matches
I've shoveled snow all the morning.
من تمام صبح برف پارو کردم.
I expended all my capital on equipment.
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
What have I done to offend you?
من چه کارت کردم؟
[من چطور تو را دلخور کردم؟]
gasoline
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
I was keeping my fingers crossed .
خدا خدا می کردم ( دعامی کردم )
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminates
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
i knocked at the door
دق الباب کردم
i hid my self
را پنهان کردم
I am freezing ( to death) .
از سرمایخ کردم
I am late.
من دیر کردم.
eureka
>من کشف کردم <
i asked him a question
پرسشی از او کردم
the trusty is that i forgot it
فراموش کردم
I made a mistake . I was wrong.
من اشتباه کردم
iwas late
دیر کردم
It slipped my mind.
آن را فراموش کردم.
I have a reservation.
من قبلا رزرو کردم.
i did that of my own free will
این کار را کردم
I incurred a heavy loss.
ضرر زیادی کردم
i am through with my work
ازکارفراغت پیدا کردم
i forgot all about it
به کلی فراموش کردم
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it .
هر چه سعی کردم نشد
i had a quiet read
فرصت پیدا کردم
i made him go
او را وادار کردم برود
i made him go
او راوادار به رفتن کردم
i managed to do it
ان کار را درست کردم
i was too indulgent to him
زیاد به او گذشت کردم
i profited by his advice
از نظر او استفاده کردم
I invited her to lunch . I stood her a lunch .
ناهار مهمانش کردم
i a the beauties of nature
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
What have I done to offend you?
من چطور تو را ناراحت کردم؟
gas
بنزین
gasolene
بنزین
petrol
بنزین
fuel
بنزین
fueled
بنزین
fuelled
بنزین
gasoline
بنزین
fuels
بنزین
storm bird
بنزین
gases
بنزین
gassed
بنزین
benzine
بنزین
gasses
بنزین
motor sprit
بنزین
benzole
بنزین
fuelling
بنزین
i repaid his kindress in kind
مهربانی او را عینا` تلافی کردم
I was a fool ( naïve enough) to believe her .
من را بگه که حرفهایش را باور کردم
I thought so.
منم همینطور فکر کردم.
the trusty is that i forgot it
حقیقا امراینست که فراموش کردم
If I find the time .
اگر وقت کنم ( کردم )
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong.
هر طور کردم غلط درآمد
the two books are a like
با هردو یک جور معامله کردم
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I sent him packing.
دست به سرش کردم.
[اصطلاح]
I stayed up reading until midnight.
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
i provided for his safety
وسائل سلامت او را فراهم کردم
i saw him off the premises
کردم تا ازعمارت بیرون رفت
i stated the facts
چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
i did my best
منتهای کوشش خود را کردم
gas injection
پاشش بنزین
gas inlet valve needle
ژیگلور بنزین
gasses
بنزین گازمعده
gassed
بنزین گازمعده
gas pump
تلمبه بنزین
gasoline can
قوطی بنزین
gasoline consumption
مصرف بنزین
gasoline dump
باک بنزین
gas
بنزین گازمعده
gases
بنزین گازمعده
gasoline electric
بنزین الکتریکی
gasolinic
وابسته به بنزین
aviation gasoline
بنزین هواپیما
avgas
بنزین هواپیما
high grade petrol
بنزین سوپر
Premium gas
بنزین سوپر
premium grade petrol
بنزین سوپر
gas tank
پودر بنزین
fuel pump
پمپ بنزین
petrol can
باک بنزین
fuel filter
صافی بنزین
gas injection
تزریق بنزین
gas level
سطح بنزین
light gasolin
بنزین سبک
petrol filter
صافی بنزین
gas stations
پمپ بنزین
petrol pipe
لوله بنزین
phenyl
اصل بنزین
petrol pump
پمپ بنزین
gas recovery
بازیابی بنزین
petrol pump
تلمبه بنزین
petrol tank
مخزن بنزین
gas storage
مخزن بنزین
gas station
پمپ بنزین
petrol container
فرف بنزین
gasoline drum
بشکه بنزین
gas tank
بخار بنزین
naphtha
بنزین سنگین
gasoline barrel
بشکه بنزین
filling station
پمپ بنزین
gas pump
پمپ بنزین
filling stations
پمپ بنزین
I found a hair in the soup .
توی سوپ یک موبود (پیدا کردم )
Upon reflection , I realized that …
دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
i gave up the idea
ازان خیال صرف نظر کردم
i am & out
پنج لیره اشتباه حساب کردم
I had a hell of a time to fix the engine.
پدرم درآمد موتور رادرست کردم
i waved him nearer
با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا
i did it for show
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
i did it only for your sake
تنها به خاطرشما این کار را کردم
I stayed in concealment until the danger passed.
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
I reckoned him as my friend.
اورا دوست خود حساب می کردم
I have settled all my accounts.
همه حساب هایم را صاف کردم
i made him my proxy
او رااز جانب خود وکیل کردم
I weighed myself today .
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
unleaded petrol
بنزین بدون سرب
gasoline gels
بنزین تغلیظ شده
storm bird
بنزین ریختن ماشین
gas inlet valve needle
سوزن شیرورودی بنزین
gasholder
محل نگهداری بنزین
gas form natrural gas
بنزین از گاز طبیعی
gasholders
محل نگهداری بنزین
gas air mixture
مخلوط بنزین و هوا
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
petrol injection pump
پمپ تزریق بنزین
gasoline dump
مخزن موقتی بنزین
gasoline brick
بنزین بااکتان بالا
petrol
بنزین گیری کردن
gasoline brick
بنزین خوش سوز
gas synthesis
ترکیب مصنوعی بنزین
petrol feed pump
پمپ تغذیه بنزین
I areraged six hours a day.
روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
I stand corrected.
من اشتباه کردم.
[همه چیز را که گفتم پس می گیرم.]
Did I say anything different?
مگر من چیز دیگری گفتم
[ادعا کردم]
؟
I ran away lest I should be seen .
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
I shared out the money among four persons.
پول را بین چهار نفر قسمت کردم
i owe for all my books
پول همه کتابهای خود راقرض کردم
I played every trick in the book .
هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم )
I stamped on the spider .
عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
benzoline
بنزین خام یاپالوده نشده
petrol gage
دستگاه اندازه گیری بنزین
gas form natrural gas
بنزین حاصله از گاز طبیعی
gas saving
صرفه جویی در مصرف بنزین
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
Where is the neareset petrol station?
نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
service stations
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
The news shocked me.
این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
I accidentally locked myself out of the house.
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
I have been deceived in you .
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
I have thought long and hard about it.
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
The gas station is nearby .
پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
class iii supplies
اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
gas level gauge
دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline).
برای خرید بنزین سرودست می شکستند
mpg
مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
i thanked him for his trouble
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
i lost my a
دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
throttles
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttle
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile .
بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
contraband of war
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalming
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
benzene
هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
gums
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
panorama
تمام نما اینه تمام نما
i thought of you
جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
i attmpted to sing
کوشش کردم که بخوانم خواستم بخوانم
off
تمام
through
تمام
It's over.
تمام شد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com