Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English
Persian
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
Other Matches
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
estates
املاک
estate
املاک
real estate
املاک و مستغلات
real estate
املاک و ساختمان
domain
املاک خالصه
men of property
صاحبان املاک
latifundia
املاک وسیع
domains
املاک خالصه
seizin
تصرف املاک
estate tax
مالیات بر املاک
baronage
املاک بارون
real estate broker
واسطه املاک
seisin
تصرف املاک
land register
ثبت املاک
latifundia
املاک زیاد
property tax
مالیات بر املاک و مستغلات
cadastral
مربوط به املاک مزروعی
real account
حساب خرید املاک
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
private nuisance
هتک حرمت منازل و املاک
land office
اداره املاک وثبت اراضی
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
landfalls
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
notice to quit
لغو
[فسخ]
قرارداد
[املاک و مستغلات]
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
Industrial Park
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
establishment
بنگاه
establishments
بنگاه
concerns
بنگاه
concern
بنگاه
instituting
بنگاه
institutes
بنگاه
instituted
بنگاه
institute
بنگاه
firm
بنگاه
firmer
بنگاه
firmest
بنگاه
business
بنگاه
businesses
بنگاه
corporations
بنگاه
corporation
بنگاه
firms
بنگاه
institution
بنگاه
transactions
معاملات
dealings
معاملات
head-hunter
بنگاه کاریاب
business enterprise
بنگاه بازرگانی
carpooling center
[American E]
بنگاه همسفری
pawnbroker
بنگاه رهنی
business enterprise
بنگاه تجاری
pawnbrokers
بنگاه رهنی
institute
بنداد بنگاه
instituted
بنداد بنگاه
institutes
بنداد بنگاه
competitive firm
بنگاه رقابتی
instituting
بنداد بنگاه
news agencies
بنگاه خبرگزاری
hydrotherapeutic
بنگاه اب درمانی
head-hunters
بنگاه کاریاب
enterprises
بنگاه اقتصادی
exchange service
بنگاه معاوضه
pawnshop
بنگاه رهنی
serviced
بنگاه سرویس
service
بنگاه سرویس
industrial concern
بنگاه صنعتی
state enterprise
بنگاه دولتی
hydropath establishment
بنگاه اب درمانی
enterprise
بنگاه اقتصادی
foundation
بنیان بنگاه
news agency
بنگاه خبرگزاری
mont de piete
بنگاه رهنی
turn-over
گردش معاملات
stoopage of trade
منع معاملات
commercial transactions
معاملات تجارتی
overseas trade
معاملات خارجی
option dealing
معاملات اختیاری
credit transaction
معاملات موجل
credit transaction
معاملات استمهالی
sales
{pl}
گردش معاملات
exchange transactions
معاملات برواتی
external transaction
معاملات خارجی
foreign exchange transaction
معاملات ارزی
stoopage of trade
قطع معاملات
volume of sales
حجم معاملات
treament of aliens
معاملات بیگانگان
unauthorized transaction
معاملات فضولی
internal transactions
معاملات داخلی
turn-over
حجم معاملات
sales
{pl}
حجم معاملات
dealing for money
معاملات پولی
volume of sales
گردش معاملات
arm's length
معاملات ازاد
dealers
فروشنده معاملات چی
boycott
تحریم معاملات
conveyancing
تسهیل معاملات
boycotted
تحریم معاملات
real estate
معاملات زمین
purchase tax
مالیات بر معاملات
boycotting
تحریم معاملات
boycotts
تحریم معاملات
dealer
فروشنده معاملات چی
turnover
حجم معاملات
arbitrage
معاملات ارز
turnover
گردش معاملات
futures
معاملات سلف
injunctions
تحریم معاملات
foreign exchange transactions
معاملات ارزی
injunction
تحریم معاملات
rectorate
ریاست بنگاه مذهبی
representative firm
بنگاه تولیدی نمونه
nonprofit firm
بنگاه غیر انتفاعی
pawnbrokers
دلال در بنگاه رهنی
settlements
حل و فصل توافق بنگاه
settlement
حل و فصل توافق بنگاه
institution
اصل حقوقی بنگاه
pawnbroker
دلال در بنگاه رهنی
enterprise
موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprises
موسسه یا بنگاه اقتصادی
swap
معاملات سلف ارز
swapped
معاملات سلف ارز
hazardous
معاملات قماری اتفاقی
swaps
معاملات سلف ارز
swopped
معاملات سلف ارز
swops
معاملات سلف ارز
opening of negotiations
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
spot market
بازار معاملات نقدی
brokers
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
واسطه معاملات بازرگانی
broker
واسطه معاملات بازرگانی
swopping
معاملات سلف ارز
speculate
معاملات قماری کردن
speculating
معاملات قماری کردن
realtor
دلال معاملات ملکی
speculates
معاملات قماری کردن
invisibles
معاملات غیرقابل رویت
realtors
دلال معاملات ملکی
land agent
دلال معاملات ملکی
speculated
معاملات قماری کردن
agiotage
معاملات احتکاری بروات
outclearing
فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
hacienda
بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
My capital is locked up in land.
سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
speculating
معاملات پرخطر انجام دادن
bargained
چانه زنی در معاملات معامله
bargaining
چانه زنی در معاملات معامله
bargains
چانه زنی در معاملات معامله
speculates
معاملات پرخطر انجام دادن
speculate
معاملات پرخطر انجام دادن
speculated
معاملات پرخطر انجام دادن
bargain
چانه زنی در معاملات معامله
user cost of capital
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
BBC
مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
open shop
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
speculates
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealers
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculate
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
exchanging
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
speculated
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealer
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculating
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
subvention
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
the iron interest
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
imperial institute
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
procuration fee
حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
break even point
نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
blotters
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com