English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English Persian
head-hunter بنگاه کاریاب
head-hunters بنگاه کاریاب
Other Matches
headhunter مشاور کاریاب
corporations بنگاه
institutes بنگاه
instituted بنگاه
instituting بنگاه
institute بنگاه
establishment بنگاه
establishments بنگاه
concern بنگاه
businesses بنگاه
firm بنگاه
firmer بنگاه
firmest بنگاه
firms بنگاه
institution بنگاه
corporation بنگاه
business بنگاه
concerns بنگاه
business enterprise بنگاه تجاری
business enterprise بنگاه بازرگانی
exchange service بنگاه معاوضه
pawnbrokers بنگاه رهنی
competitive firm بنگاه رقابتی
state enterprise بنگاه دولتی
news agency بنگاه خبرگزاری
news agencies بنگاه خبرگزاری
carpooling center [American E] بنگاه همسفری
pawnshop بنگاه رهنی
mont de piete بنگاه رهنی
industrial concern بنگاه صنعتی
hydrotherapeutic بنگاه اب درمانی
hydropath establishment بنگاه اب درمانی
instituting بنداد بنگاه
enterprises بنگاه اقتصادی
service بنگاه سرویس
enterprise بنگاه اقتصادی
instituted بنداد بنگاه
institutes بنداد بنگاه
institute بنداد بنگاه
serviced بنگاه سرویس
pawnbroker بنگاه رهنی
foundation بنیان بنگاه
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
representative firm بنگاه تولیدی نمونه
settlement حل و فصل توافق بنگاه
institution اصل حقوقی بنگاه
settlements حل و فصل توافق بنگاه
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
pawnbrokers دلال در بنگاه رهنی
pawnbroker دلال در بنگاه رهنی
nonprofit firm بنگاه غیر انتفاعی
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
hacienda بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
outclearing فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
open shop بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
BBC مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
out relief دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com