Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
hacienda
بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
Other Matches
agribusiness
تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
farm technology
روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
elevator
انبار غله |
[کشاورزی]
| جای غله خیز
[کشاورزی]
shaft inset
[shaft station]
راهروی معدن
[ایستگاه معدن]
cubbing
شکارتوله خرس ومانند ان
flummery
فرنی وحریره ومانند ان
helve
دسته تیشه ومانند ان
to catch a likeness
چیزیرادیدن ومانند انرادرست کردن
pepo
کدو و خیار ومانند انها
metage
اندازه گیری بارزغال سنگ ومانند ان
doughnut
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
doughnuts
نان شیرینی گرد ومانند حلقه
footlights
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
pastry
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
frostwork
نقش شبنم یخ زده بر روی پنجره ومانند ان
pastries
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
mopped
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mop
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mops
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopping
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
establishment
بنگاه
business
بنگاه
businesses
بنگاه
concern
بنگاه
concerns
بنگاه
institute
بنگاه
corporations
بنگاه
establishments
بنگاه
corporation
بنگاه
institutes
بنگاه
instituting
بنگاه
instituted
بنگاه
firm
بنگاه
firmer
بنگاه
firmest
بنگاه
institution
بنگاه
firms
بنگاه
hydropath establishment
بنگاه اب درمانی
pawnbroker
بنگاه رهنی
pawnbrokers
بنگاه رهنی
hydrotherapeutic
بنگاه اب درمانی
foundation
بنیان بنگاه
instituting
بنداد بنگاه
exchange service
بنگاه معاوضه
competitive firm
بنگاه رقابتی
business enterprise
بنگاه تجاری
enterprise
بنگاه اقتصادی
instituted
بنداد بنگاه
institute
بنداد بنگاه
institutes
بنداد بنگاه
enterprises
بنگاه اقتصادی
industrial concern
بنگاه صنعتی
mont de piete
بنگاه رهنی
service
بنگاه سرویس
business enterprise
بنگاه بازرگانی
serviced
بنگاه سرویس
head-hunter
بنگاه کاریاب
head-hunters
بنگاه کاریاب
news agencies
بنگاه خبرگزاری
news agency
بنگاه خبرگزاری
state enterprise
بنگاه دولتی
pawnshop
بنگاه رهنی
carpooling center
[American E]
بنگاه همسفری
enterprises
موسسه یا بنگاه اقتصادی
pawnbroker
دلال در بنگاه رهنی
institution
اصل حقوقی بنگاه
nonprofit firm
بنگاه غیر انتفاعی
settlement
حل و فصل توافق بنگاه
enterprise
موسسه یا بنگاه اقتصادی
settlements
حل و فصل توافق بنگاه
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
rectorate
ریاست بنگاه مذهبی
pawnbrokers
دلال در بنگاه رهنی
representative firm
بنگاه تولیدی نمونه
husbandry
کشاورزی
rural
کشاورزی
agronomic
کشاورزی
agriculture
کشاورزی
farming
کشاورزی
plantership
کشاورزی
tillage
کشاورزی
arboretum
کشاورزی
agricultural
کشاورزی
agronomy
کشاورزی
outclearing
فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
agricultural cooperatives
تعاونیهای کشاورزی
agricultral waste
پسماند کشاورزی
agricultural credit
اعتبار کشاورزی
agricultural economics
اقتصاد کشاورزی
farm surplus
مازاد کشاورزی
farm yields
بازده کشاورزی
farm labors
کارگران کشاورزی
extensive agriculture
کشاورزی وسیع
vegetable soil
خاک کشاورزی
agricultural sector
بخش کشاورزی
to follow the plough
کشاورزی کردن
agricultural revolution
انقلاب کشاورزی
agricultural projects
طرحهای کشاورزی
agricultural products
محصولات کشاورزی
agricultural pollution
الودگی کشاورزی
agricultural investigation
تجسسات کشاورزی
agricultural implements
الات کشاورزی
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
agricultural fluctuations
نوسانهای کشاورزی
manure
کود کشاورزی
agriculture
کشاورزی برزگری
farming
کشاورزی برزیگری
user cost of capital
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
BBC
مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
open shop
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
agroecosystem
بوم سازگان کشاورزی
anticrop agent
عامل ضدمحصولات کشاورزی
extensive agricultuse
کشاورزی غیر محدود
elevator
انبار دانه
[کشاورزی]
sovkhoz
موسسه کشاورزی وروستایی
geoponic
مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
georgic
وابسته به کشاورزی روستایی
hay loader
لودر یونجه
[کشاورزی]
outturn
محصول کشاورزی یاصنعتی
raw produce
محصول طبیعی یا کشاورزی
agriculturist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturalist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agricultural support policy
سیاست حمایت از کشاورزی
ageicultural
مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
agricultural planning
برنامه ریزی کشاورزی
agricultural mechanization
ماشینی کردن کشاورزی
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
subvention
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
agricultural labor productivity
بهره دهی کارگر کشاورزی
He reanimated the Iranian agriculture.
کشاورزی ایران رازنده کرد
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
imperial institute
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
granger
عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
agricultural price policy
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
wheal
معدن
mineral
معدن
mines
معدن
copper mine
معدن مس
mine
معدن
chalcopyrite
معدن مس
mined
معدن
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
harvester-thresher
[rare]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
extensive cultivation
بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
combine
[combine harvester]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
latifundium
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
mine tunnel
تونل معدن
tinstone
معدن قلع
trammer
جرثقیل معدن
tunnel of mine
تونل معدن
coalminer
کارگر معدن
stone quarry
معدن سنگ
stone pit
معدن سنگ
quarries
معدن شن و ماسه
stannary
معدن قلع
shoot
رگه معدن
shoots
رگه معدن
goldmines
معدن طلا
goldmine
معدن طلا
gasmen
بازرس معدن
gasman
بازرس معدن
zoisite
سنگ معدن
quarries
معدن سنگ
copper ore
سنگ معدن مس
ore
سنگ معدن
quarry
معدن شن و ماسه
quarry
معدن سنگ
minette ore
سنگ معدن
lode
رگه معدن
winning
استخراج معدن
prospector
معدن یاب
mercury mine
معدن جیوه
quarrying
معدن شن و ماسه
mine coal
ذغال معدن
mine locomotive
لکوموتیو معدن
winnings
استخراج معدن
ores
سنگ معدن
mine timber
الوار معدن
minecar
واگن معدن
miner's lamp
چراغ معدن
mineralogist
معدن شناس
adit
راه رو معدن
mining
استخراج معدن
mining
معدن کاری
prospectors
معدن کاو
garnierite
معدن نیکل
quarrying
معدن سنگ
mineralogy
معدن شناسی
prospectors
معدن یاب
prospector
معدن کاو
flanges
پخش رگه معدن
mines
معدن حفر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com